یک خاطره + شرحی کوتاه بر یک فقره از زیارت جامعه کبیره

مرداد 13, 1388
16 بازدید

پیش نوشت : متاسفانه وقتی خواننده ی کفر آئین به مقدسات ما توهین کرد،بچه های شیعه دست به دست هم دادند و او را سر زبانها انداختند . با این رویه مخالفم و شیوه ی پیشنهادی برادر بزرگوارم آقا شهاب مرادی را بسیار می پسندم . به قول ایشان کسانی که نام وی را سر زبانها آوردند […]

پیش نوشت :
متاسفانه وقتی خواننده ی کفر آئین به مقدسات ما توهین کرد،بچه های شیعه دست به دست هم دادند و او را سر زبانها انداختند . با این رویه مخالفم و شیوه ی پیشنهادی برادر بزرگوارم آقا شهاب مرادی را بسیار می پسندم .
به قول ایشان کسانی که نام وی را سر زبانها آوردند رسانه ای شدند برای دشمن تا به آنچه که می خواهد برسد .
متاسفانه امروز وقتی نام ” حضرت امام هادی علیه السلام ” را در اینترنت جستجو می کردم بارها و بارها به مطالب و تصاویر این خواننده ی بی دین برخوردم که جای تأسف داشت .

یادآوری ۱ : ماه رجب پیش روست . از خوانندگان محترم التماس دعا دارم .
یادآوری ۲ :اولین روز از این ماه شریف را که سالروز میلاد حضرت باقر العلوم علیه السلام است ؛به حضرت ولی الله الاعظم امام عصر ارواحنا فداه و همه‌ی دوستداران خاندان عصمت و طهارت تبریک می گویم.
یادآوری ۳ : سومین روز از ماه رجب سالروز شهادت حضرت امام هادی علیه السلام است . و پیشاپیش این روز را خدمت امام عصرمان ارواحنافداه و شیعیان این خاندان تسلیت عرض کرده و ثواب انتشار معارف اهل بیت در انتهای این نوشته را به ارواح طیبه ی همه ی حق‌داران به گردن ما که دستشان از دنیا کوتاه‌است تقدیم می کنم .

یک سوال : آیا ایام شهادت و روزهای میلاد امامان شیعه را به امام عصرمان تسلیت و تبریک می گوئیم ؟!

{ شبی به یاد ماندنی }
فکر می کنم سال ۷۰ بود .
تازه دو سال بود که به محله ی جدیدمان رفته بودیم .
۱۲ ساله بودم
و هنوز در سن و سال خودم در محل جدیدمان دوست و آشنائی هم نداشتم .
یادم نیست چه مناسبتی بود اما یک هیأت را پیدا کردم و رفتم .
هیأتی به نام امام هادی  علیه السلام .
شب جمعه بود و دعای کمیل می خواندند .
و خوب به خاطر دارم که منبری آن‌شب استادفاطمی نیا بود
و درباره ی وصف ” یا نور المستوحشین فی الظُّلم ” در دعای کمیل صحبت می کرد .

{ جوانی مهربان و خوش‌سیما }
هیئت که تمام شد جوانی خوش‌چهره و مهربان با عینکی که هنوز رنگ قاب و شیشه اش را به خاطر دارم سراغ من آمد
و از من چند سوال کرد .
ظاهرا مرا دیده بود که غریب هستم و تنهائی به هیأت آمده و تا دیر وقت هم مانده ام
آمده بود پرس و جوئی بکند که چه کسی هستم و خانه ام کجاست و آیا پدر و مادرم خبر دارند که من آمده ام هیأت یا نه !
مهربان بود و خوش اخلاق
خیلی از او خوشم آمد
من را اساسی تحویل گرفت
و به اصطلاح جذب کرد .
جوان خوش سیما و مهربانِ آن‌روز ، سالها بعد روحانی ای شد دوست‌داشتنی تر از قبل .
شهاب مرادی همان جوانی بود که دیدم .
مرا با امام هادی علیه السلام در سنین کودکی آشنا کرد .
زیارت جامعه ی کبیره را به من آموخت .
و برای همیشه من‌را مدیون خود کرد .

{ حیرانش شدم  }
گذشت…
بیشتر با او و هیأتشان آشنا شدم .
هیأت متوسلین به حضرت امام هادی علیه السلام .
بعدها که به قولی هیأت‌باز شدم و فهمیدم چه خبر است تازه فهمیدم که این هیأت ، مجل تجمع عده ای نخبه است .
مومنینی که بر اساس ارزش های دینی و انقلابی کنار هم جمع شده و چراغی را به نام حضرت امام هادی علیه السلام روشن کرده بودند .
عاشقانی که زیارت هفتگی هیأتشان با همه ی هیآت فرق داشت .
زیارتی را می خواندند که خیلی ها نمی دانستند چنین زیارتی وجود دارد .
و مداح آن هیأت پسرکی با هوش و استعداد فوق العاده،که از آن روزِ من کوچکتر بود.
مدتی بعد شناختمش .
برادر بسیار عزیزم مرحوم آقا محسن مرادی(اخوی کوچک آقا شهاب) بود که آنروزها ۹ بهار
ار عمرش بیشتر نگذشته بود .
جامعه ی کبیره و کمیل را از حفظ می خواند.
و وقتی فرازهای جامعه را می خواند با همان سن کمم و کمش می توانستم احساس کنم که فرازها را ابتدا مزه مره کرده و سپس زمزمه می کند و می خواند
و انگار که متعلق به این دنیا نیست .
نکته ی دیگری که برای من در این هیأت جذاب بود مداحی بود که می توانست دوست خوبی برایم باشد و هم سن و سال بودیم .
نام ” جامعه ی کبیره ” برایم عجیب و غریب بود .
من هم بچه بودم و از ادعیه و زیارات زیاد سر در نمی آوردم .
یکبار در هیأت وقتی آقا محسن جامعه ی کبیره را می خواند با متن زیارت آشنا شدم .
عجب متن زیبا و آهنگ دلنشینی داشت .
و از همان روزها بود که با جامعه‌ی کبیره گره خوردم و حیران آن شدم .

{ استاد احمد رحمانی همدانی }
سالها گذشت و خدا توفیق قدم نهادن در حوزه ی علمیه را به من عنایت فرمود .
و امروز پس از گذشت ۱۴ سال از اولین روزهای حضورم در حوزه‌ی علمیه خدا را به خاطر این منّتی که بر سرم گذاشت شاکرم اما می دانم که نمی توانم حق نمکی را که سر سفره ی امام صادق علیه السلام به من داد ؛به جا آورم.
یکی از اساتیدی که در حوزه میدیدم،مرحوم استاد ” احمد رحمانی همدانی ” بود.
اولین بار که پای صحبت های ایشان در هیأت متوسلین به حضرت امام هادی علیه السلام نشستم، دهه ی اول محرم الحرام بود.
سالها در منزل پدری آقا شهاب
مراسم دهه ی اول محرم الحرام
عصرها قبل از اذان مغرب توسط هیأت محترم متوسلین به حضرت امام هادی علیه السلام
برگزار می شد و مرحوم آقای رحمانی همدانی هم منبر می رفتند .
درباره‌ی زیارت جامعه‌ی کبیره مباحث عمیق و نابی را مطرح می کرده و فرازهایی از این زیارت را شرح می‌دادند.
وه که چه غیر قابل وصف است آن دهه و آن روزها
مراسمی که به قول مرحوم استاد رحمانی همدانی در آن بیت الشرف برگزار می شد .
و هنوزم که هنوز است مزه ی آن دهه های اول محرم الحرام را زیر کام دلم به یاد دارم .

{ شرحی کوتاه بر یک فقره از زیارت جامعه }
مرحوم استاد در یکی از جلسات محرم ، به شرح این فقره از زیارت جامعه پرداختند :

وَحُجَجِ اللَّهِ عَلى اَهْلِ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَالاْولى

که خطاب به اهل بیت عصمت و طهارت می گوئیم :
شما حجت های خدا بر مردم در دنیا ، آخرت و اُولی هستید.

ایشان می فرمودند :

دنیا که همین دنیاست و خدا اهل بیت را بر ما حجت قرار داده است .
آخرت هم که آخرت است و ایشان حجت خدا بر همه ی خلائق هستند.
اما اُولی کجاست که خطاب به اهل بیت میگوئیم : شما حجت های خدا بر مردم در اولی نیز هستید ؟

سپس در پاسخ به این سوال که طرح کرده بودند می پرداخته و می فرمودند :

در پاسخ به این سوال دو وجه محتمل است :
اول آنکه : خداوند قبل از حضرت آدم نیز موجوداتی را خلق کرده بود (۱) که پیشوایان شیعه حجت های خدا بر آنان نیز بوده اند .
دوم آنکه : برخی از اُولی به عالم ذرء { ذر و یا ذره هم تلفظ شده است } (۲) تعبیر کرده و می گویند امامان شیعه ، حجت های خدا بر مردم در آن عالم نیز بوده اند .

آدم می ماند که خداوند چه آفریده است و این ۱۴ نور ، دارای عجب عظمتی هستند .
به قول یکی دیگر از اساتیدمان ” خداوند هرچه داشته است جز خدائی خود به اهل بیت داده است ” .
هرجا نگاه می کنیم ردی از این ذوات مقدسه می بینیم تا جائیکه در همین زیارت شریفه می خوانیم :

وَبِکُمْ اَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ وَفَرَّجَ عَنّا غَمَراتِ الْکُرُوبِ وَاَنْقَذَنا مِنْ شَفا جُرُفِ الْهَلَکاتِ

اهل بیت باعث سعادت بشر بوده و هرآنکه به ایشان تمسک بجوید از پرتگاه‌های مهلک نجات خواهد یافت و اگر جائی لغزید باید بداند که خداوند ایشان را همه‌کاره‌ی درگاه خود قرار داده است که در فرازهای آخر جامعه می خوانیم :

یاولیَّ اللهِ انَّ بینی و بینَ اللهِ ذنوباً لا یأتی علیها الاّ رضاکُمْ

خداوند در صورتی ما را خواهد بخشید که اهل بیت عصمت و طهارت ما را ببخشند و این یعنی بالاترین مقامی که خداوند به این ذوات مقدسه تفویض کرده است .
والسلام/.

پاورقی :

(۱) : تفسیر نمونه جلد ۱ صفحات ۱۷۲ تا ۱۷۵ مطالعه شود . برخی معتقدند قبل از حضرت آدم انسانهائی خلق شده و حضرت آدم اولین نسل از انسان نبود و برای این تفسیر به حدیثی از امام صادق علیه السلام استشهاد نموده‌اند .

(۲) :در مورد عالم «ذر» در میان دانشمندان، مفسران، متکلمان و محدثان، گفت و گوهای زیادی واقع شده است .در بعضی از احادیث آمده است : فرزندان آدم تا پایان دنیا به صورت ذرات کوچکی از پشت آدم خارج شدند و فضا را پر کردند؛ در حالی که دارای عقل و شعور بودند و قادر بر سخن و تکلم بودند. خداوند از آنان پرسید: آیا من پروردگار شما نیستم؟ همگی در پاسخ گفتند. آری و به این ترتیب ، پیمان نخستین بر توحید گرفته شد.

پی نوشت :
استاد شیخ احمد رحمانی واعظ همدانی از افاضل و نویسندگان معاصر، در سال ۱۳۱۴ هـ .ش برابر با ۱۳۵۴ق، در جوقیات همدان متولد شد. وی پس از گذراندن دروس مقدماتی و ادبیات و دروس سطح را خدمت حاج شیخ اسدالله حجت همدانی، سید مصطفی هاشمی و شیخ علی انصاری به پایان رساند. این عالم وارسته کفایة الاصول و عروة الوثقی و تفسیر را از محضر آخوند ملا علی همدانی فرا گرفت. وی در سال ۱۳۴۴ هـ .ش به تهران مهاجرت کرد و در آنجا ساکن شد. آیت‌الله رحمانی در تهران به تبلیغ اسلام و ترویج دین و نشر معارف اهل بیت(ع‌) پرداخت.وی ضمن تحصیل از تدریس و تألیف غافل نبود و کتبی همچون ” الإمام علی بن ابیطالب ” و ” فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی ” و ” الأمام المجتبی مُهجة قلب المصطفی ” را در کارنامه ی خود دارد . روحش شاد .

مرتبط :

عظمت زیارت جامعه ی کبیره
۱۴ نکته در زیارت جامعه کبیره

این نوشته در اهل بیتدست نوشته هادین و معرفتمعارف معاریف ارسال و  برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

12 پاسخ به یک خاطره + شرحی کوتاه بر یک فقره از زیارت جامعه کبیره

  1. سحر صاد می‌گوید:

    سلام
    هر بار که پستی از نوشته های شما رو می خونم ، حسرت نه، غبطه می خورم به حال و روز و فرصت های گرانبهایی که داشتین و مسلماً ناشی از الطاف الهی بوده برای شما.ان شاالله که سایه ی لطف الهی بر سر شما مستدام باشه همیشه.
    راستی این همون پست که براش رمز گذاشته بودین؟

  2. raha می‌گوید:

    از همان روزها بود که با جامعه‌ی کبیره گره خوردم و حیران آن شدم .
    درباره‌ی زیارت جامعه‌ی کبیره مباحث عمیق و نابی را مطرح می کرده و فرازهایی از این زیارت را شرح می‌دادند.
    salam.mikhastam dar morede mabahesi ke yad gereftin matlab bezarin ta ma ham zare iee az oon lezati ro ke shoma bordin ehsas konim.

  3. براده می‌گوید:

    سلام
    راستش از طرفی موافق فرمایشتون هستم و از طرفی هم نه.این که گاهی باید دست به تجاهل و تغافل زد را قبول دارم اما از طرفی به این مسئله نگاه کنید که این داستان،مسئله ی کشداری شده بود که به نظرم باید جائی جلویش گرفته می شد.این ماجرا در ادامه ی ماجرائی است که،به نظرم،از سال گذشته در فیس بوک آغاز شد،به پلاس کشید و بعد هم بروزی مثل این ترانه پیدا کرد.اگر این انتقاد شما وارد باشد،پس باید به حرکت مرحوم امام هم انتقاد وارد کرد.در ماجرای داستان رشدی و کتابش هم تا جائی که اطلاع دارم،کتاب چند ماه قبل از فتوای امام منتشر شده بود و واکنش هائی هم در هند و پاکستان در بر داشت.بعدها امام حکم شان را دادند.بعد هم داستان رشدی،با تمام قرائن موجود در متن،باز هم تا جائی که به یاد دارم به صورت نمادین نوشته شده است و نه مثل این اهانت ها و ترانه ها،رک و بی پرده.بعید می دانم که این موضوع با بی تفاوتی خاموش می شد.با این حال من خودم در این مدت واکنشی سایبری از خودم بروز نداده ام و همان پارسال چیزی نوشتم و تمام.یعنی خود من هم بعد ها و پیش از خواندن مطلب شما،دغدغه هائی از جنس نوشته تان داشتم.واقعاً هم الآن نمی توانم با صراحت از واکنش ها و دامنه دار شدنشان دفاع یا انتقاد کنم.

  4. سحر صاد می‌گوید:

    اختیار دارید.بسیار عالی بود..
    احسنت بر ذوق شما!

  5. عمارنامه می‌گوید:

    سلام و درود؛
    دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
    http://www.ammarname.ir/link/11754
    ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
    موفق و پیروز باشید .
    عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
    یا علی

  6. زهرا می‌گوید:

    مادری هستم که به شدت مورد اذیت قرارگرفته ام دارای۳ فرزند ۱۷ – ۱۹- ۲۰ – ساله پسر هستم که کبوترباز هستند و هم خودشان رابه شدت بیچاره و اذیت کرده اند وهم من را -من هم به ناچار گندمها را سمی کردم و۵۰ کبوتر را مسموم کرده و به کشتن دادم -حالا عذاب وجدان گرفته -حالا میخواهم بدانم کفاره این موضوع چه میباشد -یا ایا من مرتکب کناه کبیره شده ام یا نه – لطفا به من جواب بدهید دیگر عاصی شدم از بس که این فرزندان ناخلف من مادر پیر را اذیت کردن- حکم شرحی این قظیه چه میشود ایا عذاب اخرتی وجود دارد-

برچسب‌ها: