راز موفقیت انجمن حجتیه

خرداد 14, 1390
17 بازدید

حدود سالهای ۸۲ و ۸۳ با دوستان خوبمون تو گروه علی ولی الله ، فعالیت های منسجمی داشتیم و در راستای همون فعالیت های هدفمند دیدار با مراجع رو در دستور کار قرار دادیم .خوب به خاطر دارم که در آخرین دیدار ، خدمت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مشرف شدیم و شرح فعالیت های گروه […]

حدود سالهای ۸۲ و ۸۳ با دوستان خوبمون تو گروه علی ولی الله ، فعالیت های منسجمی داشتیم و در راستای همون فعالیت های هدفمند دیدار با مراجع رو در دستور کار قرار دادیم .خوب به خاطر دارم که در آخرین دیدار ، خدمت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مشرف شدیم و شرح فعالیت های گروه رو خدمتشون ارائه کردیم و در پایان از ایشون خواستیم که هم راهنمائی مون کنند و هم ما را از دعای خیر خودشون بی نصیب نگذارند .
نماز مغرب و عشا رو هم پشت سر ایشون خوندیم و خب البته اون روز ، در نوع خودش به واسطه ی دیدار با علماء خصوصا حضرت آقای مکارم و دعاهای خالصانه ی ایشون ، روز به یاد ماندنی ای بود .
از مدرسه ی امیر المومنین که اومدیم بیرون ، رفتیم یه چرخی تو قم بزنیم که اتفاقا تو یه کوچه ای تو همون نزدیکی ها برخوردیم به یه کتاب فروشی .
رفتیم تو کتاب فروشی دیدیم نوشته بود انتشارات انصاریان و همه ی کتب اون کتاب فروشی به زبان های خارجی بود .
از اونجایی که پراکندگی اعضای گروه هم در جاهای مختلف دنیا با زبانهای مختلف هم بود ، چنین انتشاراتی خیلی برای ما جلب توجه کرد.
سراغ مدیر انتشارات رو گرفتیم . یه پیر مرد نورانی رو نشونمون دادند و گفتند آقای انصاریان هستند .رفتیم با ایشون نشستیم به صحبت و فعالیت های گروه رو برای ایشون هم توضیح دادیم و گفتیم که به این کتاب ها نیاز شدید داریم .ایشون هم با کمال اشتیاق پذیرفتند که متن ترجمه  شده تمامی کتب رو در اختیار ما قرار بدن .
علیرغم اینکه هیچ ناشری اینکار رو نمی کنه اما ایشون با آغوشی باز پذیرای ما شدند و خاطراتی هم از تبلیغ پیرامون مکتب تشیع برامون تعریف کردند .
همون جا قرارش رو گذاشتیمکه متن سیصد کتاب رو که به زبانهای عربی ، انگلیسی ، آلمانی ، تاجیکی ، فیلیپنی ، آذری و … بود ، در اختیار قرار بدهند و قرار شد ما هم مقدمات کارهامون رو فراهم کنیم و یک سفر دیگه به قم داشته باشیم . از آقای انصاریان خداحافظی کردیم و برگشتیم به سمت تهران.
تو راه برگشت با دوستان صحبت می کردیم که دعای حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی چه زود در حق ما گیرا شد و خداوند بهترین منابعی رو که می خواستیم در اختیار مون قرار داد و تو همون ماشین تصویب شد که بزرگترین کتابخانه ی دیجیتال اسلامی رو در فضای سایبر را راه اندازی کنیم حتی برای نام دامنه و عنوان سایت هم تصمیم گیری شد . قرار شد با چند تا برنامه نویس برای طراحی اونچه که مد نظرمون بود صحبت کنیم . صحبت ها در تهران با گروه های مختلفی آغاز شد و از اونجایی که در اون سالها ، طراحی سایت در فضای مجازی به سادگی این روزها نبود ، هرکس یه قیمت نجومی ای به ما می داد تا اینکه با یه گروه برنامه نویس صحبت کردیم و قرار شد اون چیزی رو که ما مد نظر داریم برامون طراحی کنند و پیش فاکتوری که به ما دادند و از همه ی گروه ها کمتر بود ، مبلغ سه میلیون تومان بود .
داستان از همینجا شروع شد .دنبال اسپانسر می گشتیم . از بازار تهران شروع کردیم و تا بیت برخی آقایان علماء پیش رفتیم .هرجا می رفتیم تا می فهمیدن بحث ، بحث پوله ، همچین مارو می پیچوندن که خودمون هم نمی فهمیدیم چطور پیچیدیم .بعضی ها می گفتن وظیفه ی دولته که به شما کمک کنه . بعضی ها هم …
خلاصه به هر دری زدیم تا این سه میلیون تومان رو که برای خودش در اون زمان پول زیادی هم بود جور کنیم نشد که نشد . داشتیم نا امید می شدیم تا اینکه یکی از همکاران ما گفت یه روحانی ای هست فلان جا  با این مشخصات و خب ، کار فرهنگی هم میکنه .برید پیش این بنده خدا شاید کارتون رو راه انداخت.شماره اش رو داد به من .زنگ زدم و یه وقتی داد حضوری رفتم پیشش .
آدرسش کجا بود ؟ اقدسیه
رفتم به همون آدرس .
خب برام جالب بود که یه روحانی اونجا زندگی بکنه .
وارد خونه شدم .
دیدم یه آقایی با دشداشه سفید اومد به استقبالم .
با روی باز .
اولین برخوردمون بود .
من رو تو آغوش گرفت و کلی تحویل و از این حرفا
انگار که هزار ساله همو می شناسیم و رفیق گرمابه و گلستان هم بودیم .
بعدها فهمیدم این آقا همون روحانی بود که همکارمون به من معرفی کرده بود و از کله گنده های انجمن حجتیه است .
یعنی کله گنده که چه عرض کنم .
شنیدم ایشون بعد از مرحوم آقای شیخ محمود حلبی که همه کاره ی انجمن حجتیهبوده ، نفر اصلی انجمنی هاست .
البته تو ملاقات اول و دوم وسوم نفهمیدم
ولی بعدش متوجه شدم .
خلاصه خیلی با آغوش باز از ما پذیرایی کرد
و رفتیم تو دفتر خودش که تو همون ساختمان بود .
یعنی طبقه ی پایین خونه اش رو دفتر کارش کرده بود .
نشستیم باهم به صحبت کردن .
خیلی خوب به حرفاهای من گوش میکرد .
و بعضی جاها سوال هایی میکرد که احساس می کردم نسبت به همه چی آگاهی کاملی داره .
خصوصا اینکه می دیدم نسبت به کامپیوتر هم خوب مسلطه .
در جلسه ی اول وقتی توضیحات من رو شنید ، پذیرفت همه مبلغ رو متقبل بشه .
اما قرار شد چندین جلسه ی دیگه هم بشینیم و با هم درباره ی نوع کارهامون صحبت بکنیم .
البته خدا رو شکر به جلسه ی چهارم یا پنجم نرسید و من فهمیدم که این بنده ی خدا انجمنی هست .
و کشیدم کنار .
اما برام چند تا نکته خیلی جالب توجه بود که احساس می کنم راز موفقیت این افراد در همین ها نهفته است و ما اگر می خواهیم موفق باشیم باید این نکات رو بیاموزیم و نصب العین قرار بدیم . چون دقیقا سفارشات دینی و دستورات پیشوایان دینی ماست :
۱ – بسیار گرم و صمیمانه :
متاسفانه من و دوستان همفکرم از این مشخصه ی اخلاقی که مورد سفارش فراوان اسلام نیز هست ، به دوریم و در برخوردها ، همیشه صمیمتی که باید داشته باشیم را نداریم و مدتها طول می کشد که با سایر همفکرانمان به قول خودمان جور شویم و تو رگی . در صورتی که من به محض ورود به خانه ی این فرد احساس کردم به جایی وارد شدم که آنجا متعلق به خود من است و سالهاست با این فرد ، رفیق شفیقم .
۲ -روابط عمومی بالا :
در طی این چهار جلسه ، می دیدم که این فرد بواسطه ی مشغله ها و مراجعاتی که داشت ، روابط عمومی بسیار بالایی داشته  و در ایجاد و برقراری ارتباط بسیار موفق بود که البته بیشتر این خصوصیت در اخلاق خوب این فرد خلاصه میشد .
۳ -بسیار منظم :
با توجه به حجم بالای کاری ای که داشت ، برای کوچکترین کارهایش هم برنامه داشت . در طول این چهار جلسه با خودم میگفتم این فرد دیگه شورش رو در آورده اما بعدا متوجه شدم که من در اشتباهم . اسلام مقدس هم برای تمام شئون زندگی ما برنامه ریزی کرده اما متاسفانه ما از آن بی اطلاعیم .
۴ – دانش برنامه ریزی قوی و حساب شده :
وقتی کارها بر اساس نظم پیش برود شما می توانید در تمام شئون ، یک برنامه ریزی دقیق نیز داشته باشید .همان نظمی که مورد توجه پیشوایان دینی ما بوده است.به عنوان مثال آن فرد با یک برنامه ریزی حساب شده ، می گفت فلان جا ده میلیون تومان هزینه ی تبلیغات دینی می کنیم به نحوی که این هزینه ظرف مدت ۴ سال با سود این مدت به ما برگردد .
ببینید تبلیغ می کرد . پول هم خرج می کرد . اما حساب شده . حساب می کرد که ۴ سال آینده باید این پول با سودش برگردد .
۵ – پایبند و معتقد به هدف :
یادم می آید آن روزهایی که با این فرد آشنا شده بودم روی خطابه ی غدیر کار می کرد .  تمامی شئون زندگی خود را با غدیر تنظیم کرده بود . و همه ی کارهایش را با غدیر سِت می کرد . حتی قنوت نمازش از جمله دعاهای پیامبر اسلام در روز غدیر بود .به تمام زندگی اش رنگ و بوی غدیری داده بود .میگفت : من با تمرکز روی خطبه ی غدیر به ۱۷ روش تبلیغاتی دست پیدا کرده ام که در نوع خود بی نظیر است و اگر کسی اینها را بداند ، میلیونر خواهد شد .
۶ – هزینه کردن برای اعتقادات :
وقتی می دانست که علی علیه السلام بر حق است و به این مهم اعتقاد داشت ، برای این اعتقاد تا جایی که لازم داشت هزینه می کرد . یادم می آید آن روزها به جهت تبلیغ آئین تشیّع از درگاه غدیر ، به چاپ خطابه های غدیر به صورت نفیس پرداخته بود و با کانال هایی که داشت در کشورهای حاشیه خلیج فارس ، به پخش این خطابه اقدام می کرد . مثلا یکی از طرح هایش قرار دادن نسخه ی نفیسی از این خطابه در ماشین هایی بود که افراد از نمایشگاه می خریدند .و آنقدر این کتابچه ها را نفیس چاپ می کرد که هرکس مشتاق میشد حداقل یکبار آنرا بخواند .بماند از اینکه برای خیلی جاها برنامه ریزی کرده بود که به چه صورت این خطابه ها را پخش نماید .
۷ – کار پا به پای همراهان :
می دیدم پا به پای که کسانی که با او کار می کردند  ؛ کار می کرد .
۸ – و یک نکته ی بسیار مهم دیگر که خیلی در پیشبرد اهداف آنها موثر بود این بود که کسانی که می آمدند و گوشه ای از کار را عهده داربودند ، در مقابله با افکار این فرد ، هیچگاه دچار خودعمارپنداری نمی شدند و هرچه میگفت به گوش جان می پذیرفتند .اگر می گفت فلان چا اینقدر پول نیاز هست ، از کوچک و بزرگ می آمدند و در طبق اخلاصشان می ریختند . مثلا اگر بگویم در یک روز آنهم سال ۸۳ یا ۸۲ با یک در خواست در جمع ۲۰ نفری نزدیک به دویست میلیون دست به نقد جمع شد ، باور نخواهید کرد .
اما حیف که جماعت همفکران این کمترین ، همه و همه دچار خود عمار پنداری شده ایم و نمی خواهیم از این خواب خوش بیدا شویم .
نکاتی که ذکر شد از جمله ی نکاتی بود که در طول ۴ یا ۵ جلسه ، به آنها واقف شدم و احساس می کنم راز موفقیت این گروه ، در گرو این نکات خصوصا نکته ی هشتم می باشد .
اما یکی نیست بگوید حسین مداحی ! همه ی اینهایی که درباره ی این انجمنی ها گفتی ، صفات خوبی بود که شایسته است هر مومنی آنرا داشته باشد . چرا اگر خودتان این صفات را ندارید و یا کار فرهنگی بلد نیستید می گوئید : انجمن حجتیه ، اَخ پیف تُف ؟ خب شما هم مثل آنها خوب کار کنید . اصلا مگر این انجمن حجتیه چه مشکلی دارد ؟
لازم می دانم در پاسخ به این سوالِ احتمالی ،به عنوان مقدمه ، توضیحاتی را در خصوص انجمن حجتیه بیان نمایم :
انجمن حجتیه با نام انجمن ضدبهاییت در سال ۱۳۳۱ تأسیس و سپس در سال ۱۳۳۶ با تدوین اساسنامه کار خود را با نام «انجمن خیریه حجتیه مهدوی» آغاز کرد. در اساسنامه، هدف از تأسیس را تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان اعلام نمود. از مهم‌ترین نکات، تأکید بر عدم دخالت انجمن در امور سیاسی بود. به گونه‌ای که قید گشته بود: انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسوولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه‌های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهد داشت.
از سایر نکات مهم در اساسنامه که بعدها به شدت مورد انتقاد انقلابیان قرار گرفت، پذیرش رژیم حاکم و تأکید بر این نکته که تمام فعالیت‌ها در چهارچوب قوانین کشور انجام می‌پذیرد بوده است. تقریباً در تمامی بندهای اساسنامه به گونه‌ای بر این بحث تأکید شده است.
انجمن قبل از انقلاب اسلامی ایران
انجمن مدعی است که در طول دوران فعالیتش مورد تأیید مراجع بوده است. این مطلب متأثر از ماهیت مذهبی انجمن و خطر بهاییت در آن برهه بوده است. بهتر آن است که بگوییم چون کسی تصور مبارزه و سرنگونی رژیم را نمی‌کرد مبارزه با بهاییت می‌توانست کار مقبول و مفیدی باشد و در اولویت قرار گیرد. البته در این بین نمی‌توان از نقش و تأثیر سؤالات جهتداری که انجمن جهت تأیید خود از مراجع پرسیده است صرف‌نظر کرد. در این میان حضرت امام خمینی(ره) هیچ‌گاه به طور کامل انجمن را تأیید نکرده‌اند. ایشان یک‌بار مشروط بر صحت ادعاهای درج شده اجازه استفاده از وجوهات شرعیه را می‌دهند و پس از آن (بویژه پس از شروع مبارزات) دیگر تأیید نکرده‌اند.
از نکات تاریک تاریخچه انجمن تقابل انجمن با حرکت انقلابی امام خمینی رحمت الله علیه در منسجم کردن انقلابیون بود که با شعار بزرگان انجمن مواجه شد که ” زور پشه را چه به زور فانتوم ” و همچنین از دیگر نقاط سیاه انجمن حجتیه سازش با رژیم پهلوی و همکاری با ساواک است. به گونه‌ای که خود اعضای انجمن گزارش جلساتشان را به ساواک فرستاده و اگر خدای ناکرده مزاحمتی برای جلسات انجمن یا اعضای آن پدید می‌آمد به محض روشن شدن ارتباط آنها با انجمن مسأله رفع می‌گشت.ممانعت شهربانی در برگزاری مراسمات یزد و مذاکرات حلبی از تاریک‌ترین این مسایل است که در آن شیخ محمود حلبی با تکریم و تجلیل از جنایتکاران پهلوی و شاه ملعون یاد می‌کند.
طرفین از این ارتباط رضایت داشته و حتی در اسناد ساواک آمده او جزو آن دسته از سخنرانانی که علیه حکومت سخن بگویند، نیستند. البته در تاریخ سخنرانی‌های ایشان هم بویژه از سال ۱۳۴۲ به بعد چیزی مبنی بر رد این ادعا یافت نمی‌شود. نقل شده است که در جلسه‌ای در حدود سال ۱۳۴۵ که آقای حلبی و شهید مفتح و جمعی دیگر از علما حضور داشته‌اند، شهید مفتح از اختناق و ممانعت از سخنرانی‌های مذهبی انتقاد و گله می‌کردند، آقای حلبی بر می‌آشوبد و اظهار می‌دارد که بد می‌کنید شما، برخلاف مصالح مملکت صحبت می‌کنید، دستگیرتان می‌کنند ولی کمیسیون‌ها و کنفرانس‌های عظیم تشکیل می‌دهیم و هیچ‌کس مزاحم ما نمی‌شود.
این مسأله آن‌قدر حاد بوده است که انجمن در سال ۱۳۵۶ و پس از شهادت آقا سیدمصطفی خمینی و چاپ مقاله اهانت‌آمیز نسبت به حضرت امام خمینی(ره) با وجود تمامی ظلم‌ها و فسادهای دربار و شهادت مبارزان و شکنجه آنان توسط ساواک باز هم از سازمان مخوف برای ادامه حیات خود مجوز می‌گیرد.
انجمن در خلال مبارزات به جهت دید بسته خود نسبت به مرجعیت، حضرت امام خمینی(ره) را در کنار سایر مراجع یکسان می‌دیدند و لذا خود را شرعاً ملزم به حضور در مبارزات نمی‌دانستند و حتی مقابل و تمسخر هم می‌نمودند. در قبال این مسأله اسناد و رویدادهای متعددی است، از جمله سخنرانی مشهور آقای حلبی و واقعه نیمه شعبان ۱۳۵۷ و … در نیمه شعبان ۱۳۵۷ حضرت امام خمینی(ره) در اعتراض به جنایات رژیم، برگزاری جشن و چراغانی را تحریم نمودند، لیکن انجمن این اعتصاب را شکست و اقدام به چراغانی کوچه و خیابان‌ها کرد.
برخی جملات مانند: مشت بر درفش چه می‌تواند بکند … چه کسی با آمریکا می‌تواند طرف بشود … یک خودکاری دستش گرفته، یک اعلامیه‌ای نوشته و می‌خواهد آمریکا را شکست بدهد، نیز منسوب به انجمنی‌ها می‌باشد.
انجمن پس از انقلاب اسلامی
انجمن پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا مدت‌ها در سردرگمی بوده و از هرگونه موضع‌گیری خودداری نموده است. اما پس از مدتی با اصلاح اساسنامه‌اش سعی در همراهی انقلاب نمود اما شواهد حاکی از باقی ماندن روحیه دینداری بی‌خطر و عدم اعتقاد به تشکیل حکومت اسلامی در بین آنان می‌باشد.
از جمله اینکه انجمن همیشه مؤید پیروزی پس از پیروزی بوده است. بعنوان مثال پس از پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه‌های حق علیه باطل اقدام به تبریک به مسوولان و حضرت امام(ره) می‌نمود. لیکن هیچ دعوتی مبنی بر حضور در عرصه مبارزات انقلاب در طول پنج سال حیات رسمی پس از انقلاب از انجمن دیده نشده است.
تعطیلی انجمن حجتیه
در هر حال حضرت امام خمینی(ره) در سخنرانی ای درد سال ۶۲ با اشاره غیرمستقیم انجمن را چنین مورد خطاب قرار می‌دهند:

یک دسته دیگر هم تِزِشان اینست که بگذارید معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب(عج) بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی می‌آید؟ حضرت می‌آید معصیت را بردارد؛ ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید، این دسته‌بندی‌ها را برای خاطر خدا، اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید این دسته‌بندی‌ها را بردارید. در این موجی که الان این ملت را به پیش می‌برد در این موج خودتان را وارد کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست.

در پی این سخنان حضرت امام خمینی(ره) انجمن در بیانیه‌ای که سراسر نشان از اختلافات فکری و اعتقادی آنها با خط امام دارد اعلام تعطیلی نمود.
و باید اعتراف نمود که اگرچه این تعطیلی ، یک عقب نشینی استراتژی بود ، اما هیچوقت و هیچ زمان ، تشکلات انجمن حجتیه ، تعطیل نشد و از زمان تعطیلی تا به امروز، همواره در قالب هیئآت مذهبی و یا گردهمایی های دینی و … زنده بوده و در حال فعالیت می باشد به نحوی که جذب حداکثری و دفع حداقلی را در دستور کار قرار داده و توانست بسیاری از رجال را درون خود پرورش دهد . کسانی که امروزه یا سالهای نه چندان دور در دولت اصلاحات ، در پست های حساس ، کلیددار و یا سکاندار بوده اند و این مهم ، بر صاحبان دید دین سیاسی پوشیده نبوده و نخواهد بود .
پس بیان توضیحات فوق ، این مهم مشخص می شود که اگرچه افرادی که در انجمن حجتیه در حال فعالیت هستند ، انسانهای به ظاهر مومنی هستند که از محسنات اخلاق برخوردار بوده و یا در زمینه های انتشار آئین تشیع ، به خوبی فعالیت می کنند اما باید یک نکته را مورد توجه قرار داد و آن اینکه :
این افراد با اینکه در خیلی زمینه ها خوب فعالیت می کنند ، اما از مهمترین آرزوی و آرمان امامان شیعه که تشکیل حکومت اسلامی بوده است ، فاصله گرفته و بنا بر هیچ ادله ی معتبری می گویند که : قیامهای قبل از ظهور حضرت مهدی غیر مشروع است که البته این سخن ، سخنی بی جا بوده و تحقیقی در این زمینه به نگارش در آمده است و پیشنهاد می گردد که مطالعه شود .
و متاسفانه بر اساس این تفکر ، در اوج مبارزات انقلاب اسلامی چه در زمان طاغوت و چه در زمان ۸ سال جنگ تحمیلی ، در کنار انقلاب اسلامی ایران و امام راحل نبودند و کسی که به قول حضرت امام خمینی رحمت الله علیه تز اصلی اش این باشد ” که معصیت زیاد بشود ” خب مسلما تفکر خطرناکی داشته و اهل تدبر نیست که ” ان الله یتقبل من المتقین ” و وقتی این تدبر نباشد ، می شود حکایت آن دزدی که دزدی می کرد و به فقرا می داد .
حالا اینکه داستان بزرگترین کتابخانه ی شیعی با ظرفیت ۳۰۰ کتاب به ۸ زبان در سال ۸۳ به کجا کشید خودش می شود مثنوی ۸۰ مـَن ، که البته التماس دعا !
ربطی ندارد : پیشنهاد می کنم حتما این فیلم + رو ببینید
شما می‌توانید ما را دنبال کنید از خوراک RSS 2.0 You can skip to the end and leave a response. Pinging is currently not allowed.
۷۴ پاسخ
  • parsine says:

    مطلب شما در پارسینه منتشرشد
    http://parsine.com/fa/pages/?cid=53980

  • آوا says:

    سلام
    چقدر شما فعال و پیگیر هستید! موفق باشید
    اول فکر کردم موافق این انجمن هستید.. الحمدلله که این طور نبود

  • شاهد says:

    سلام.
    متنتون رو کامل خوندم. بسیار عالی بود . ای کاش کمی روح همکاری تو بچه مذهبی ها رشد میکرد.
    تشکر از توضیحاتتون در مورد تاریخچه ی انجمن حجتیه اون هم در این دورانی که خیلی ها سعی می کنند جوونها رو با واقعیتهای گذشته بیگانه کنند تا راهی پیدا کنند برای نفوذ

  • … says:

    یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمین‏

  • الهدی says:

    سلام بر شما
    یکی از بهترین نوشته های این سایت بود! خدا قوت.
    ضمن اینکه زندگی چند نفر از دوستان ما با جذب همسران شون به انجمن حجتیه از هم پاشید.
    خدا هدایت شون کنه.

  • س says:

    خب ینی این آقاانقلابو قبول نداشتن؟
    تو انتخابات رای نمیدن؟
    هنوز انجمن برام ابهام داره…

  • ناشناس says:

    دوست عزیز/برادر گرامی
    آیا شما در مورد این ادعا که تز حجتیه ” زیاد شدن معصیت” باشد واقعا یقین پیدا کردید؟!؟
    آنچیزی که شخص خودتان دیدید از بقول خدوتان بزرگ این گروه این بود؟
    بهتر نیست رعایت ورع و تقوای الهی را بکنید، و صرفا به نقل قولها اکتفا نفرمایید؟ هرچند این نقل قول از یک انسان بزرگ و مشهور باشد؟ امکان ندارد ایشان اشتباه کرده باشند؟!؟ شما شخصا چقدر از نزدیک داخل این گروه تحقیق بمعنای واقعی کلمه کردید؟
    جدا از این مطلب، اگر کلاه انصاف و تعقل بر سر بگذارید این صفات خوب که ذکر فرمودید آیا اصولاً می‌تواند از داخل فضا و تفکر گناه‌آلود بیرون بیاید؟!؟ آیا این اشتیاق به نشر علوم مذهب حقه تشیع با تز مورد ادعا سازگار است؟!؟
    اگر اشتباه فرموده باشین یا حداقل احتمال اشتباه داده باشین، آیا میتوانید روز قیامت پاسخ رسول خدا (ص)، علی مرتضی (ع) و فاطمه زهرا(س) را راحت بدهید که چون فلان عالم چنین ادعایی کرد منهم جماعتی از مؤمنان مخلص را به این تهمت منتسب کردم؟!؟ حیف نیست برادر من آخرتت را با این تهمت از دست بدهی. راقب الله
    من امیدوارم درک کنید که این چه تهمت بزرگی است… تهمتی که حتی در طول تاریخ علمای عامه هم چنین شعاری سر ندادند چه برسد به یک عالم شیعه.
    این را بدان عزیز من که آبروی مؤمن برای خدا بسیار مهم است.
    خدا به همه ما توفیق داشتن انصاف و شجاعت جبران ما فات در همین دنیا عنایت بفرماید.
    باز هم ممنون از اظهار نظری که داشتید.
    یا علی

    —–

    حسین مداحی در
    پاسخ نوشت : پیشنهاد می کنم این

    جواب
     را ملاحظه بفرمایید

  • حمید says:

    واقعا با توضیحاتی که دادید ظاهرا
    جنابعالی آن روحانی انجمنی را یک فرد متدین و متخلق به اخلاق اسلامی و قابل تقدیر
    دیدید
    خوب سوال من از شما به عنوان یک آزاده و یک مسلمان و یک شیعه علی مرتضی این است که
    وقتی خودتان یک واقعیت را میبنید آیا درست است به حرف و تهمتهایی که به گروهی زده
    میشود و شما صحت و سقم آنرا نمی دانید اعتماد کرده ، قضاوت نموده و نهایتا حکم صادر
    کنید (منظورم قطع ارتباط با آن روحانی است به صرف انجمنی بودن او)
    آیا فردای قیامت میتوانید پاسخی در درگاه الهی داشته باشید که این انجمنی ها فلان
    بودند یا …
    مگر شرط ایمان در درگاه خداوند انقلابی بودن است پس نعوذ بالله امام مجتبی (ع) و
    امام سجاد (ع) و… همگی ….
    فکر میکنم همیشه باید با خود بگوییم : ” امان ز لحظه غفلت که شاهدم هستی “

    —–

    حسین مداحی در
    پاسخ نوشت :برادر بزرگورام ! تخلّق به آداب اسلامی دلیل یک
    مسلمان ِ خوب بودن نیست . با عرض پوزش بنده افراد یهودی بسیار زیادی را دیده ام که
    در تخلق به آداب اسلامی ، بسیار مراعی تز از یک مسلمان بوده اند و اگر خودشان
    اعتراف نمی کردند که یهودی اند ، من فکر می کردم که طلبه ی علوم دینی اند .

    یک نکته
    را همواره مورد توجه قرار دهید که اگر شرع مقدس اسلام خوب است ، تمامی وجوه این
    آیین خوب بوده و باید به تمام آن پایبند بود . نه اینکه بخشی از آن را پذیرفت و
    بخشی دیگر را نپذیرفت .
    بزرگواران انجمن حجتیه که با چشمان خود دیدم بخشی از دین را که صلاح می دانند به آن
    می پردازند و بخش دیگری را صلاح ندانند ، به صورت تعطیل در می آورند .

    امر به
    معروف و نهی از منکر که از بزرگترین شعار دینی است در سابقه ی تاریخی این گروه ،
    حذف شده و ارتباط تنگاتنگ آنان با ساواک در اوج مبارزات امام خمینی رحمت الله علیه
    نشانی بر همین مدعاست . بر همه ی اهل دین پوشیده نیست که خاندان پهلوی بزرگترین ظلم
    ها را در حق مردم ایران روا داشتند اما این گروه و بزرگمردی از این تفکر ، در روز
    تولد فرح دیبا ، به وی انگشتری هدیه می دهد . اینها نه ادعاست و نه تهمت . سندیست
    از اسناد دولت پهلوی که در اختیار جمهوری اسلامی قرار گرفت .

    و یا
    جهاد و دفاع که دو اصل از اصول متقن احکام شرعی شیعی است در منظر این آقایان تعطیلی
    رسمی شده و منوط به زمان حضور امام عصر می باشد . در صورتیکه اگر به کشور شما حمله
    شد شما باید بنشینی و تماشا کنی تا امام زمان بیاید و شما را نجات دهد .

    آیا این
    است تفکر امیر المومنین ؟و آیا این است اعتقاد شیعه که کشورت را به تاراج ببرند و
    بنشینی و تماشا کنی ؟
    آیا این جز تفکر انگلیسی هاست که برای تسلط به کشورها در بین مردم رواج دادند که در
    برابر رضای الهی تسلیم باش ؟
    اینها چیزی نیست که من بخواهم بگویم . در تاریخ فعالیت های انجمن حجتیه ، با سند و
    مدرک مثبوت بوده و مربوط به امروز و یا دیروز نیست .
    پس شما هم کمی تأمل بفرمایید

    • سعید says:

      برادر ارجمند جناب آقای مداحی
      اسلام را به رای خود تفسیر نکنید و بر اساس این تفاسیر کسی را قبول و رد نکنید.
      معیار دین طبق حدیث ثقلین قران و عترت است نه امام خمینی رحمه الله علیه.
      می گویید حجتیه امر به معروف نمی کند؟ امر به ولایت امیرالمومنین بالاترین امر به معروف است (رجوع به احادیث). حجتیه بالاترین امر به معروف را می کند.
      می گویید حجتیه جهاد نمی کند؟ جهاد پشت سر امام عصر جهاد است (رجوع به احادیث) البته جهاد برای دفاع از جان و مال و ناموس نیاز به اذن کسی ندارد. هیچ یک از شیعیان ائمه با منطق شما نه جهاد کردند و نه خود را به کشتن دادند. هر زمان که امام عصرشان اجازه می داد جهاد می کردند.
      قبول ظاهری نظام حاکم در سیره بسیاری از ائمه و علما بوده. بسیاری از ائمه ما حتی با نظام حاکم خودشان هم بیعت کرده بودند. هر که تقیه ندارد دین ندارد (رجوع به احادیث).
      از معیار قران و عترت که به رفتار حجتیه نگاه می کنیم، به نظر درست می آید. اما معیار شما ظاهرا چیز دیگری است بجز قران و عترت. نمی دانم شاید دچار شخص پرستی هستید اما در هر حال تصور من این است که معرفت شما نسبت به ائمه و جایگاهشان سطحی است …. نباشد که از افرادی باشیم که به مرگ جاهلیت بمیریم.

  • سلام و درود؛
    دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
    http://www.ammarname.ir/link/5748
    ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
    موفق و پیروز باشید .
    عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
    یا علی

  • حاج رضوان says:

    سلام
    وبلاگ پرمحتوایی دارید…
    آپم
    لطفا به ما سر بزنید
    http://www.naslejavane90.mihanblog.com

  • عابدی says:

    برادر
    محترم حسین جان
    اولا این مقاله ای که بعد از آن همه تایید و تمجید از انجمن حجتیه نوشتید یک مقاله
    تکراری استکه سالها وبلاگ به وبلاگ دارد میچرخد و متاسفانه نقل کنندگان و کپی
    کنندگان از آن یک لحظه فکر نکرده اند چقدر مطالب آن ناصحیح و بدون سند و مدرک است .
    ای برادر دینی که از روز قیامت و جزا هراس داری :
    ۱- آن انجمن در کجا امر به معروف و نهی از منکر را تعطیل کرده است ؟
    پس چرا این همه در گسترش فرهنگ مهدوی تلاش میکرد و با یک منکر مشهور همچون بهائیت
    مقابله داشت .؟
    ۲ – طیق کدام سند مرحوم حلبی برای شاه و فرح انگشتری فرستاده است ؟
    ۳ – در کجا و کی جهادودفاع را منکر شده اند ؟
    ۴ – حد اقل یک محل در سرتاسر ایران را نام ببرید که در سال ۱۳۵۷ انجمن در آنجا جشن
    نیمه شعبان گرفته باشد
    ۵ – و دهها ادعای بی سند و مدرک
    من هم ممکن است با روش بعضیها انتقاد داشته باشم ولی از اتهام و تهمت و آبروی مومن
    را بردن خود داری بایستی کنیم .
    ۶ – آیا اطلاع دارید که درست سه روز بعد از شروع جنگ تحمیلی انجمن بیانیه حضور در
    جبهه ها را صادر کرد . چرا تهمت میزنید و میگوئید انجمن هیچگونه همراهی با دفاع
    مقدس نکرده است .
    یک انجمن دینی به نام حجتیه در پنجاه سال قبل با اجازه و تایید همه مراجع تقلید
    مشغول فعالیت بوده و رفته است . حالا چرا هی نبش قبر میکنید و به سخن امام راحل که
    بارها فرمودند میزان وضع فعلی افراد است توجه نمیکنید ؟؟

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    و علیکم
    السلام و رحمت الله .
    برادر بزرگوار ! این مطلب مربوط می شد به دیدار بنده با آقای ح.ح که فکر می کنم
    باید ایشان را بشناسید .
    نه از جایی کپی کردم و نه …
    هرکسی هم که نوشته و یا کپی کرده از اینجا کپی کرده است .
    و اما بعد :
    در باب انجمن حجتیه و فعالیت های قابل تقدیر آنها که نقلی نیست و اجر تبلیغ نه به
    گردن من است که باید خدای تعالی اجر ایشان را محاسبه نماید . در این زمینه حرفی
    ندارم .
    انجمن حجتیه کارهای خوب فراوانی دارد که قابل انکار نیست و نبوده اما نکاتی هم هست
    که باید مورد توجه قرار بگیرد .

    ۱ – برخی
    اسناد موجود در باب عدم دعوت به شرکت در انتخابات از باب نهی از معروف در سابقه ی
    این انجمن به چشم می خورد .کما اینکه در ایام دولت نا مشروع پهلوی باتوجه به
    بازداشت بسیاری از مبارزین ، انجمن حجتیه به فعالیت خود ادمه می داد و بر هر ذهن
    روشنی پوشیده نیست که وقتی کوچکترین مبارزات در دولت نامشروع مذکور رصد میشد و با
    مبارزان شدیدترین برخوردها صورت می گرفت ، اما فعالان انجمن ضد بهایی حجتیه به
    راحتی به فعالیت خود ادامه می دهند ، نشان از همکاری با دستگاه امنیتی آن دولت
    نامشروع و یا لااقل عدم فعالیت بر ضد آن دولت بوده است .

    ۲ –
    مرحوم آقای حلبی چنین کاری را نکرده اند . این امر توسط حضرت آیت الله العظمی خویی
    رحمت الله علیه در اوج مبارزات امام خمینی رحمت الله و رضوانه علیه صورت گرفته است
    .

    ۳ – این
    عبارت مربوط است به آقای … از بزرگان انجمن حجتیه که ” زور پشه را چه به زور
    فانتوم ” و این عبارت و تفکر چیزی جز نفی جهاد و یا دفاع ندارد .

    ۴ –
    سالهاست انجمن حجتیه نه به عنوان بانی اصلی کار اما برگزار کننده ی مجالس و محافل
    متفاوت بوده و هست و یکی از مراسم ها جشنی است که پوشش دانش آموزی در مدرسه ی نیک
    پرور در تمام سطوح برگزار می گردد .

    ۵ – …
    ؟ من هم انتقاد دارم و سعی کردم تهمتی نزنم کما اینکه تهمتی هم نزده ام . بر اساس
    مستندات نوشتم و اسناد آن موجود بوده و در صورت نیاز منتشر خواهد شد . فعلا نیازی
    به این مسئله نمی بینم.

    ۶ –
    حضرتعالی هم که سنگ این عزیزان را به سینه می زنید لااقل در دفاع از این عزیزان
    همین بندی را که فرمودید ، مستند ارائه بفرمائید تا منتشر کرده و از ابراز چنین
    دیدگاهی معذرت خواهی نمائیم .

    در پایان
    : منکر فعالیت های منسجم و هدفمند فعالان انجمن نبوده و نیستم اما نقطه ی ضعف این
    عزیزان یکجا بسیار بولد و برجسته است و آن اینکه دین و سیاست را جدا از هم می دانند
    و جدایی دین و سیاست یعنی جدایی اهل بیت از دین . چرا که اهل بیت عصمت و طهارت ما
    بر اساس نقل زیارت معتبر جامعه ی کبیره همه گی سیاستمدار هم بوده اند .

  • عابدی says:

    برادرگرامی حسین مداحی
    علیک السلام و رحمت الله و برکاته
    با تشکر از اینکه به اظهار نظر بنده کمترین که سنگ هیچ کسی را به سینه نمیزنم و همیشه سعی کرده ام از حق دفاع کنم توجه کرده اید. بنده ناقابل کشته و مرده آن انجمن و هیچ انجمن دیگر هم نیستم وو خود را سرباز کوچک انقلاب و امام راحل میدانم ولی به عنوان یک دانش پژوه و تاریخ دان سعی دارم در مورد جریانات تاریخی مستند تحقیق کنم . در مورد شرکت و یا عدم مشارکت انجمن حجتیه در دفاع مقدس چه خوب است به این دو سند که بنده اخیرا در یکی از سایتها پیدا کرده ام توجه کنید تا متوجه فضای تهمت و بهتان علیه افراد و گروهها بشوید :
    ۱- سند اول :
    اعلامیه اعلام آمادگی برای دفاع (۳/۷/۱۳۵۹)

    خبرگزاری پارس – اطاق اخبار

    موضوع : اعلام آمادگی

    محترما این انجمن ضمن ابراز انزجار از توطئه های خائنانه حزب بعث عراق و محکوم کردن تجاوز مزدوران آن رژیم به خاک میهن اسلامی بدینوسیله آمادگی کامل تمامی اعضای خود در سراسر ایران را برای همکاری با نهادهای مسئول در جهت تحقق آرمان انقلاب اسلامی ایران و بیرون راندن متجاوزین اعلام میدارد .

    امیداست خداوند متعال کشور عزیزما را در پناه توجیهات ارزنده بقیه الله الاعظم حضرت حجه ابن الحسن المهدی علیه السلام و رهنمودهای ارزشمند نایب گرانقدرش حضرت آیه الله العظمی خمینی مد ظله العالی از هر گزند و آفتی مصون داشته نیروهای نظامی انقلاب را توانائی دفاع هرچه بیشتر از مرزهای کشور عطا فرماید .

    در پایان خواهشمند است موضوع این آمادگی را از طریق برنامه اخبار شبکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی ایران اعلام نمایند .

    بدینوسیله از اقدامی که می فرمایند سپاسگزاری دارد .

    باتشکر – انجمن خیریه حجتیه مهدویه

    ۲ – سند دوم :

    دعوت از اعضا جهت شرکت همه جانبه اعضا در جبهه های نبرد (۱۰/۷/۵۹)

    انجمن محترم شهرستان :

    ضمن عرض سلام و تقدیم بهترین تحیات خود ، پیروزی لشکریان اسلام و موفقیت خدمتگزاران حضرت بقیه الله را از خداوند متعال خواستاریم .

    پیرو اعلام آمادگی همه جانبه کلیه اعضا انجمن حجتیه از رسانه های گروهی در پیوستن به صف لشکریان اسلام و در دفاع از حریم مقدس اسلام و قرآن توجه برادران انجمنی را به مطالب ذیل جلب مینماید .

    در این موقعیت حساس که امت قهرمان ما تحت رهبری و زعامت رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی الخمینی مدظله پرشورترین حماسه های جاویدان را در صحنه گیتی طنین انداز کرده و پاک ترین احساسات انسانی را با نثار خون خویش در شهادتگاه مرزهای وطن در تاریخ به ثبت میرساند و در این لحظات امید آفرین که بارقه انتظار مولایمان حضرت بقیه الله در دلها روشن گشته و امتهای اسلامی میروند تا خود را آماده ظهور حضرتش گردانند ، بر عموم مسلمین و شیعیان بالاخص برخدمتگزاران و منتسبین بساحت مقدس حضرت مهدی ارواحنا فداه لازم است که خود را از فیض همکاری و مساعدت همه جانبه به جانبازان صحنه های بیکار و سربازان و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و مردم ستمدیده و جنگ زده ، محروم نکرده و هرگونه کمک انسانی ، نقدی و جنسی غیره را با وضعی منظم و متشکل چه بنام انجمن حجتیه و چه در ضمن گروههای اسلامی دیگر توام با روح ولایت اهل بیت عصمت علیه السلام و توجه دادن مردم بساحت مقدس حضرت بقیه الله ارسال دارند ، امید است با شرکت فعال و همه جانبه دوستان در این بسیج عمومی نام ما هم جزو صفوف فشرده لشکریان اسلام در دفتر آنحضرت ثبت گردد .

    با تقدیم احترام

    گروه روابط شهرستانها
    ***********************************************
    در مورد سایر موارد هم این جانب آمادگی دارم که اگر حوصله و اراده حقیقت یابی داشته باشید در خدمت شما و همه حقیقت طلبان باشم .

    —–


    حسین مداحی
     در پاسخ نوشت : ممنون از اینکه فرمودید چنین
    چیزی بوده است اما متاسفانه سایتهای امروز مرجعی برای استناد نیست . لطف می فرمائید
    اگر سند تصویری این اطلاعیه را هم ارائه بفرمائید تا در تصمیم گیری ها در سوابق
    انجمن لحاظ نمائیم .

  • سلام ، ممنون از حضورت متنت مثل همیشه عالی و خوب بود ؟راستی پیام داده بودین (یک کلام :متحیرم) از چی متحیرید؟؟؟؟؟

  • عابدی says:

    برادرگرامی
    بنده این موضوع را پیگیری کرده و یک سایت در اینترنت پیدا کردم تحت عنوان ” انجمن حجتیه همگام با انقلاب اسلامی ” که در آن کلیه اعلامیه ها و بیانیه های انجمن و عین آنها درج شده است از جمله همین اعلامیهای حمایت از دفاع مقدس که می توانید به آن مراجعه کنید و اگر لازم میدانید جزو لینکهای سایت خودتان هم بیاورید .
    یک وبلاگ دیگر هم پیدا کردم که آدرس آنرا هم برایتان می نویسم .
    با تقدیر از شور و حال حسنی و مهدوی و انقلابی شما
    وفقکم الله
    http://www.hamganam.blogfa.com/

    http://mrzbanan.blogfa.com/

  • خادم says:

    سلام علیکم

    …عن ابی عبدالله علیه‌السلام قال: قال رسول‌الله صلی‌الله علیه‌ واله، قال الله تبارک و تعالی، مَن اَهان لی ولیا فقد ارصد لمحاربتی؛
    امام صادق علیه‌السلام فرمود که رسول خدا فرمودند: خداوند تبارک و تعالی فرموده است: هر کس دوستی از دوستان مرا خوار کند، در کمین جنگ با من نشسته است.(الکافی، ج ۲، ص ۳۵۱)

    …عن مفضل بن عمر قال قال لی ابوعبدالله علیه‌السلام من روی علی مومن روایة یرید بها شینه و هدم مروءته لیسقط من اعین الناس اخرجه الله من ولایته الی ولایة الشیطان فلا یقبله الشیطان؛ (الکافی، ج ۲، ص ۳۵۸)
    مفضل عمر روایت کرده است که حضرت صادق علیه‌السلام به من فرمودند: هر کس به زیان مومنی سخن بگوید و از آن رسوایی او و از بین بردن مروّت و جوانمردی‌اش را بخواهد تا از چشم مردمان بیفتد، خداوند او را از ولایت خودش به ولایت شیطان می‌اندازد ولی شیطان هم او را نمی‌پذیرد.

    نمی‌دانم!کجای دین ما شرط ایمان را پذیرش ولایت فقیه دانسته‌اند.
    اگر نمی‌دانید،هیچ کس در حال حاضر به اندازه افراد این انجمن برای امام عصر عجل الله فرجه دل نمی‌سوزاند و تبلیغ نمی‌کند.
    اگر نمی‌دانید،افرادی از خود دم و دستگاه حکومت بچه‌هایشان را وارد این جریان می‌کنند تا اعتقادشان سالم بماند.
    اگر نمی‌دانید،به گمانم آدمی به فعالی کسی که ملاقاتش کرده‌اید در امر تبلیغ نباشد در حال حاضر.
    اگر نمی‌دانید،کسی که ملاقات کرده‌اید جوانان را به دام نمی‌اندازد،جذبشان می‌کند به دین و برای تبلیغ به کار می‌گیردشان.
    اگر نمی‌دانید،معاصر ما هیچ کس اندازه حاج آقای حلبی سوز امام زمان نداشت.من نمی‌شناختم ایشان را،تا این که چند تا از سخنرانی‌هایشان را گوش کردم.مانند ایشان را در حال حاضر نمی‌بینم.
    اگر هیچ‌کدام از این‌ها را نمی‌دانید فقط می‌گویم از خدا بترسید!که خدا به آبروی مؤمن بسیار اهمیت داده است.مبادا “فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَة” بشود وصف حالتان،آشکارا به جنگ خدا رفتن…و از نگاه امام عصر عجل الله فرجه حیاء کنید.و راهی برای بازگشت بگذارید.که اگر ۰٫۰۰۰۱% هم احتمال اشتباه می‌دادید و از مرگ و برزخ و قیامت و حساب می‌ترسیدید،هرگز حاضر نمی‌شدید چنین مطلبی را منتشر کنید.

    یا علیّ
    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    من چه بدی از آن فرد گفتم ؟
    تنها چیزی که گفتم این بود که انجمنی بود .
    حرف بدی زدم ؟
    خب من انجمنی کار کردن را نمی پسندم .
    اجر ایشان و همفکران ایشان هم با امام زمان اگر خوب کار می کنند .
    حتی از ایده های آنان استفاده هم می کنم .
    در ثانی همه ی نوشته هایی که در خصوص انجمن حجتیه نوشتم بر اساس اسناد و مدارک
    موجود در مرکز اسنائد انقلاب اسلامی بود که همه ی آنها موجود می باشد . اگر سند
    سازی هم باشد که چنین نیست به نظر شما آیا من مقصرم ؟

    فقط یک نکته را فراموش
    نکنید عزیزم و آن اینکه :
    انجمن حجتیه تا به امروز حکومت جمهوری اسلامی ایران را مشروع ندانسته و تنها حکومت
    مشروعش ، حکومت حضرت مهدی ارواحنا فداه  است .
    یک سند محکم دال بر پیروی محض این انجمن از نظام مقدس جمهوری اسلامی ارائه کردید ،
    بنده از حرفم بر می گردم .
    خوارج هم حق زندگی داشتند و حتی امیر المومنین علی علیه افضل صلوة المصلین تا زمانی
    قبل از تعدی ایشان حقوقشان از بیت المال را می داد .
    اینها که انجمنی اند و برای امام زمان کار می کنند . پس ملاک جمهوری اسلامی ایران
    برای انجمنی ها  مخالفت با حکومت نیست و ما هم اگر آنها را پذیرفته و حق حیات
    را از ایشان سلب نکرده ایم بر همین اساس است .

    بنده هم با اینکه خیلی
    از مسئولین فرزندانشان را در مدرسه مذکور برای تحصیل گذاشته اند مطلعم و خیلی از
    فارغ التحصیلان منصب دار امروز آنها را می شناسم . افرادی مثل فرزندان امام خامنه
    ای نمونه ی بارز آنها. منکر این نمی شوم . اما این دلیل نمی شود که عقیده ی آنها را
    در همه ی امور قبول دارند .

    تخصص دارند ، امکانات
    دارند ، بودجه هم دارند و خوب هم کار می کنند و بنده هم اعتراف به موفقیت آنها کردم
    و حتی عرض کردم خودم هم استفاده می کنم از طرح های این بزرگواران . اما به عنوان
    همکار قبول ندارم . به عنوان متصدی کار قبول ندارم . دیدگاه سیاسی ایشان راقبول
    ندارم . این دلیل نمی شود که ما بر شخصیت اعتقادی انها ایراد بگیریم و یا اهانت
    نماییم .برادر بزرگوارم من در این نوشته چه در ابتدا و چه در انتها یکجا به این
    بزرگواران بی احترامی نکردم ، کردم ؟

    اما در مورد مرحوم آقای
    حلبی و دلسوزی ایشان برای امام عصر یک نکته راعرض کنم . بنده خودم برخی آثار ایشان
    را مطالعه کرده و میکنم . کتاب ریحانه ی ملکوت ایشان را بسیار پسندیدم که به اعتقاد
    بنده عالی بود . عالی . هیچ شکی هم نیست .

    اما جدایی دین از سیاست
    در کلام و منش این بزرگواران انحرافی بس بزرگ است که خدمات ایشان به دین و مکتب را
    نیز زیر سوال می برد .
    حرف بنده این است : اگر دین را از سیاست جدا کردیم یعنی برای حضرت مهدی ارواحنا
    فداه هم تعریف شخصی قائل شده ایم و تعریف شخصی از معصوم می شود خطر .

    و درپایان : از حدیث
    بسیار زیبایی که نوشتید بسیار ممنونم . خیلی لذت بردم و خدایی نکرده قصدم بردن
    آبروی کسی نبوده است که اگر متن را بخوانید به این مهم پی خواهید برد . احتمالا با
    تعصب و بدون تدبر خوانده اید . لطفا دوباره بخوانید .

  • خادم says:

    خدا نکند چشم و گوش آدم به حقیقت بسته شود.
    آن حدیثی که به امام معصوم علیه السلام می‌رسد،می‌روند دنبال سندش،ببینند از کجا درآمده،می‌شود متواتر یا واحد،بعد اگر واحد بود می‌بینند صحیح است یا موثق یا حسن یا ضعیف.متنش را بررسی می‌کنند.دنبال محل و علت صدورش می‌روند…
    آن‌چه منسوب به معصوم است،حجت خدا،درباره‌اش این همه تحقیق می‌کنند.حالا قولی که مال غیر معصوم است،حسابش پاک است.شما چه می‌دانید از کجا آمده!!؟ آیا قول او حجت است برای عمل؟؟؟
    شما شاید مستقیم حرفی نزده باشید،اما لحن گفتارتان،از همان عنوان مطلب،قصد زیر سوال بردن دارد،نه تعریف و تمجید.
    من حرفم را زدم،هرچه بد بگویید،کسی جلویتان را نمی‌گیرد،مگر ترس از خدا.
    از خدا بترسید

    جدایی کدام دین از کدام سیاست!!؟ نگاهی به جامعه بیاندازید.اسمش را می‌توانید بگذارید جمهوری اسلامی!!!!؟
    “حرف بنده این است : اگر دین را از سیاست جدا کردیم یعنی برای حضرت مهدی ارواحنا
    فداه هم تعریف شخصی قائل شده ایم و تعریف شخصی از معصوم می شود خطر.”
    متوجه نمی‌شوم.آیا شما ادعا می‌کنید امام زمان را می‌شناسید!!!؟؟؟معصوم را با غیر معصوم مقایسه نکنید.و اعمال و رفتار خودتان را به نام امام زمان انجام ندهید.
    این دعای فرجی که حالا در و دیوارهای ما را پر کرده،کسی نمی‌دانست چیست،حاج آقای حلبی بودند که احیایش کردند.حالا بچه‌ها هم حفظ هستند.
    می‌دانید دین یعنی چه!!؟ دین ما این است:
    امام صادق علیه السلام:لکل شیء أساس و أساس الإسلام حبّنا أهل البیت
    آیا اسلامی که ما الان داریم بی‌اساس نیست؟؟؟ با آنچه به نام امام زمان غریب و مظلوممان انجام می‌شود کاری ندارم،محبت نشانه دارد،سوز دارد،سوز اگر باشد،اشک را درمی‌آورد.همچنین من احب شیئا لهج بذکره،نام محبوب از زبانش نمی‌افتد.دنبال محبوبش می‌گردد.دعا و صدقه را از یاد نمی‌برد…
    در سفری که به عتبات مشرف شدم،همراه ما یک آقای روحانی هم بود که راهنمایی‌های لازم را بکند.در حرفایشان از همه چی می گفتند الا امام زمان عجل الله تعالی فرجه.پدر من با ایشان حرف زدند که چرا شما سفارش به دعا برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه نمی کنید!(این حاج آقا ۲۷ بار مکه رفته بودند،۱۵تمتع و ۱۲عمره،و سمتی هم در سازمان حج و زیارت دارند.)جواب دادند خدا خودش امام زمان را حفظ می کند!!!خلاصه ما خیلی تاسف خوردیم و من این حدیث را برایشان نوشتم:
    امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
    وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَةً لَا یَنْجُو فِیهَا مِنَ الْهَلَکَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِیهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِه‏
    خود حضرت هم در تشرفات و توقیعات خیلی سفارش به دعا کردند.تا جایی که امر به نوشتن کتاب مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم کردند.
    کمال الدین را نمی‌شناخت،از وجود صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی خبر نداشت.با دعای اللهم عرفنی نفسک… آشنا نبود.سید بن طاووس نمی‌شناخت.
    روحانی بود،یعنی کسی که مردم به عنوان مظهر دین نگاهش می‌کنند.در لباس دین این‌قدر غفلت از امام عصرمان!!!؟؟
    من هم دیده‌ام این‌ها را

    شما را به خدا قسم،تعصب را کنار بگذارید،آیا سیاست ما را کسانی می‌گردانند که چنینند نسبت به امام عصر عجل الله فرجه!!؟ چقدر ذکر لبشان است نام آن حضرت؟؟ چقدر مردم را سفارش می‌کنند به دعا،صدقه…برای آن حضرت.چقدر دغدغه تبلیغ امام زمان دارند و دنبال دعوت به آن حضرت هستند،نه دعوت به خودشان!!؟
    کجا مردم را به آن شور آوردند که کسی مجنون امام زمان شود،برود سر به بیابان بگذارد و سرش به پای محبوبش برسد!!!؟
    متاسفانه دچار عصبیت هستیم.امام سجاد علیه السلام:عصبیت این است که شخص بدی‌های قوم خود را از خوبی‌های دیگران بهتر بداند.عصبیت این نیست که شخص خاندان خویش را دوست بدارد،بلکه این است که قومش را در ظلم و ستم کمک کند.
    سخت است آدم با انصاف نگاه کند و بدی‌های خود را نادیده نگیرد.

    در آخر باز هم می‌گویم از خدا بترسید.

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    برادر عزیزم ! ظاهرا من وشما در مبانی
    فکری وفقهی باهم مشکل داریم . بنده چون پیر و رهبر و مرشد سفر کرده ام ، این جمهوری
    اسلامی را یکی از بزرگترین شئون دین می دانم و حفظ آنرا اوجب واجبات .
    این حکومت به قدری مهم است که گاهی اگر نباشد همانند سالهایی که نبود اساس الاسلامی
    که فرمودید حبنا اهل البیت و بغض اعدائنا هم  از بین ممکن است برود و یکی از
    وجوه اهمیت حکومت اسلامی همین است .

    اینکه یک روحانی حرف اشتباهی زده است به
    جمهوری اسلامی ربطی ندارد ولئ اینکه به خدمت امام عصرش رسیده باشد دلیل مومن بودنش
    نمی شود و نیز دلیل صواب طریقش .
    فکر نمی کردم حضرتعالی اینقدر سطحی نگر باشید که به دلیل اشتباه یک روحانی اصل نظام
    اسلامی را زیر سوال ببرید !
    آیا اینست دستآورد انجمن حجتیه برای شما ؟

    امام زمان امروز مجنون و عاشق نمی خواهد
    که امثال مجانین بی تفکر مَثَل ابن ملجم مرادیست که زمانی به مولایش علی عشق می
    ورزید اما شد قاتلش !
    امام زمان عاشق متفکر قائم می خواهد !
    فتـــأمّل  أخوی !

     

  • خادم says:

    سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ عَنْ یَحْیَى بْنِ الْمُبَارَکِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِی یَبْلُغُنِی عَنْهُ الشَّیْ‏ءُ الَّذِی أَکْرَهُهُ فَأَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِکَ فَیُنْکِرُ ذَلِکَ وَ قَدْ أَخْبَرَنِی عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ

    فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ! کَذِّبْ سَمْعَکَ وَ بَصَرَکَ عَنْ أَخِیکَ فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَکَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَکَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ کَذِّبْهُمْ لَا تُذِیعَنَّ عَلَیْهِ شَیْئاً تَشِینُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوءَتَهُ فَتَکُونَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیم‏»

  • قاضی says:

    سلام جناب مداحی
    نوع برخورد شما با نظرات مخالف نشان روشنفکری شماست
    اما
    برای شما که استاد نوشتن هستید بسیار آسان است که با اصطلاحات ادبی کسی را بکوبید

    این کاری بود که در این نوشته انجام دادید با جملاتی چون:
    “آدرسش کجا بود ؟ اقدسیه”
    “بعضی جاها سوال هایی میکرد که احساس می کردم نسبت به همه چی آگاهی کاملی داره .”
    “مسلما تفکر خطرناکی داشته ”
    و…..
    از اینکه بگذریم و به بحث ولایت فقیه و ….توجه کنیم
    آیا شما میدانید که انجمن حجتیه برای قانون اساسی پیش نویس پیشنهاد داد؟
    آن پیش نویس شاهدی حمایت انجمن از ولایت فقیه می باشد.
    که اسناد آن در http://www.hamgaman.blogfa.com/cat-1.aspx می باشد.
    اما
    آیا شما سندی دال بر اینکه انجمن سعی بر گسترش گناه دارد آوردید؟
    آیا شما سندی بر تشکیل جشن در نیمه شعبان ۵۷ توسط انجمن آوردید؟

    حال شایسته است که از خود پرسید
    این اطلاعات غلط را چه کسانی به امام خمینی دادند؟

    خوب است شما نظر آقای خزعلی (عضوشورای نگهبان)که در آن زمان نماینده امام در انجمن
    بود را مطالعه کنید
    اما
    به عنوان کلام آخر
    کاش شما از ح.ح نمی ترسیدید
    و می پرسیدید: آیا شما انجمنی هستید؟(مثلا بله) چرا درباره غدیر کار می کنید؟ پس
    چرا گناه را اشاعه نمی دهید؟و …….

    یاحسین علیه السلام.

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    برادر بزرگوار ! سلام
    علیکم بما صبرتم !

    ۱ – برادرم به کی
    قسم من نه قصد تمسخر آن روحانی جلیل القدر را داشتم و نه دارم و نه خواهم داشت .
    ۲ – از آگاهی ایشان نسبت به همه ی مسائل حقیقتا لذت بردم و به اعتقاد بنده باید یک
    روحانی اینطور باشد .
    ۳ – کسی را گفتم تفکر خطرناک دارد که تزش آنی باشد که حضرت امام خمینی رحمت الله
    علیه فرموده بودند .
    ۴ – تا سال ۶۲ انجمن با فاصله هایی که با تفکر انقلابی امام خمینی رحمت الله علیه
    داشتند ، در کنار امام و انقلاب بودند . خط سیاسی انجمن و امام از سال ۶۲ به بعد
    جدا شد . ( دقت فرمائید )
    ۵ – بنده از آن بزرگوار نمی ترسم و این نوشته ها (که شنیدم به گوش ایشان هم رسیده
    است و باعث ناراحتی ایشان شده است) دلیلی شد تا حضوری ایشان را ببینم .
    ۶ – بسیار خوب و پسندیده برای غدیر کار می کنند . نمره اشان هم ۲۰ است . با ایشان
    درباره ی غدیر همکاری داشته ام و آخرین همکاری مربوط به سال ۸۶ می باشد .
    متن خطابه ی غدیری
    که روی وبلاگ من هست از خود آقای ح.ح.آ گرفته ام که متن کتاب پیام نگار است .

    نکته ی پایانی : بنده
    به شخصیت اعتقادی این بزرگوار که دیده ام نقدی ندارم که در حد و اندازه اش نیستم .
    نقد سیاسی دارم . تفکر سیاسی این انجمن را نمی پذیرم و ایضا نمی پسندم . مطالبی هم
    که نوشتم همانطور که در کامنت های قبلی عرض کردم بر اساس مستندات موجود در مرکز
    اسناد انقلاب اسلامی بوده که در صورت نیاز به نشر آن اقدام خواهم ورزید و السلام .

  • خادم says:

    خواستم یوم تبلی السرائر از این بابت شرمنده و پشیمان نشوید.

    شما انگار نمی‌توانید تعصب را کنار بگذارید.لذا اصلا متوجه حرف‌های بنده نمی‌شوید و فقط دنبال کوبیدن رأی من هستید.نه فقط من،هرکس گفت مواظب باشید،تهمت نزنید.

    خدا بنده و شما را مورد رحمت و مغفرت قرار دهد.

    وقتی کسی را بالاتر از معصوم می‌بینید…چه می‌توانم بگویم!! امام معصوم فرمودند پنجاه نفر گفتند چنین هست،خودش گفت نیست،تو آن پنجاه نفر را تکذیب کن و او را تصدیق.حدیث را گذاشتم قبلا.اگر گناه کرده باشد!این بندگان خدا که گناه نکرده‌اند،شما می‌فرمایید تفکر سیاسی این انجمن را نمی پذیرم و ایضا نمی پسندم ؛خب!دیگر حق قضاوت ندارید.

    نمی‌فهمم چطور می‌شود وقتی کسی اعتقاد سیاسی‌اش با من فرق می‌کند هر دروغی خواستم به او ببندم و هر تهمتی خواستم بزنم و یک لحظه هم فکر نکنم شاید من اشتباه می‌کنم…این است ثمره سیاستتان!!!؟!! من از سیاستی که درش خبری از تقوا و خوف از خدا نیست بیزارم

    به جایی نمی‌رسیم.وظیفه من انذار بود،که انگار فایده ندارد.

    خدا چشمان ما را پیش از مرگ باز کند،که آن وقت به کارمان نمی‌آید.

    یا علیّ


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    تشکر از إعمال وظیفه ی
    تان در مورد این کمترین .

    مأجور باشید در درگاه
    الهی .

    خداوند سایه دوستان
    خوبی چون شمارا مستدام بفرماید .

  • عابدی says:

    برادر بزرگوار حسین جان

    شما در پاسخ به جناب خادم مرقوم کرده اید:
    {{ انجمن حجتیه تا به امروز حکومت جمهوری اسلامی ایران را مشروع ندانسته و تنها
    حکومت
    مشروعش ، حکومت حضرت مهدی ارواحنا فداه است }} !!!
    آیا شما برادر گرامی میدانید که درست یکماه بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی
    ایران و زود تر از همه گروهها و انجمنها و در حالیکه بسیاری از جریانات سیاسی موضوع
    تحریم شرکت در همه پرسی جمهوری اسلامی را تبلیغ میکردند ؛ هم مرحوم آیت الله حلبی و
    هم انجمن ، مردم را به رای مثبت دادن به جمهوری اسلامی تشویق و ترغیب میکردند. شما
    که الحمد لله اهل سند و مدرک هستید به این سند که در همه مطبوعات آن زمان هم منتشر
    شد توجه کنید :
    “”” بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

    برادران عزیز و محترم انجمن « خیریه مهدویه »

    خدمتگزاران ساحت ولایت اعلیحضرت بقیه الله ارواحنا فداه

    در این ایام سعید و گردش عید که پیروزی اسلامی را از خدای متعال را از خدای بزرگ
    عیدی گرفته اید تبریکات صمیمانه خود را بحضور باهر النور همه شما تقدیم داشته از
    خداوند متعال خواستارم که نوروز آینده به محضر انور مولا و سرورتان حضرت ولی الله
    الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف بار یافته بر قدم مبارک آن بزرگوار بوسه زده
    عیدی خود را از دست مبارکش دریافت دارید .

    در ضمن خاطر شریف همه شما را بفریضه الهیه و واجب شرعی اسلامی ذیل متذکر مینمایم :

    در اینموقع که بحمد الله و المنه در ظل توجهات امام عصر روحیفداه و هدایت علمی و
    پیشوایان دینی ریشه ظلم و فساد قلع و قمع شده و شؤنات مقدسه اسلامی برهبری مقامات
    عالیه روحانی در تجلی و تلألو است . دشمنان دین و مذهب در مقام اخلال و اضلال و
    جلوگیری از تکامل این تجلیاتند و این حرکت الهی را منهدم کننده اهداف خبیثه و
    منویات پلید و کثیف خود یافته اند از ایترو بر همه افراد محترم این انجمن لازم و
    واجب است که با تمام قوا در مقام سرکوبی و جلوگیری از فعالیت ضد اسلامی دشمنان دین
    و مذهب در این زمینه برآیند و چون در مسئله «رفراندوم» که بانظر مقدس حضرت آیه الله
    العظمی خمینی و سایر آیات اعظام دامت تاییداتهم العالیه در شرف جریان است دشمنان
    اخلالگر در مقام تضعیف و یا تحریف برآمده اند لذا بر هر فرد مسلمان علی الخصوص
    افراد این انجمن لازمست که ساکت و بیطرف ننشسته و با جدیت در رفراندم شرکت نموده و
    رای قطعی به «جمهوری اسلامی» بدهند و حتی المقدور سایر افرا غیر انجمن را نیز بدادن
    رای ترغیب و تحریص نموده با این عمل مشتی بدهان مخالفین جمهوری اسلامی زده و خدمت
    شایانی بشرع مطهر اسلام در راه ارضا خاطر مقدس حضرت بقیه الله روحیفداه بنمایند.

    مجددا سلامت و سعادت و موفقیت همه را در خدمتگزاری بساحت ولایت امام زمان عجل الله
    تعالی فرجه خواستارم .

    محمود حلبی


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    جناب آقای عابدی عزیز
    این کامنت
     را ملاحظه بفرمائید . بنده عرض کردم از سال ۶۲ یعنی ۴ سال بعد از
    پیروزی انقلاب در روند سیاسی انجمن تغییر اساسی ایجاد شد و منکر فعالیت های انقلابی
    این انجمن تا قبل از سال ۶۲ نیستم کما اینکه بیانیه ی حضرت اما هم مربوط به سال ۶۲
    است اگر ملاحظه بفرمائید .

    ضمنا در سایتی که آدرس
    داده بودید متن اسکن شده ی اعلامیه ها را که مربوط به سال های قبل از ۶۲ بود ، دیدم
    . تشکر از لطف جنابتان .

  • قاضی says:

    جناب آقای مداحی
    شما که همسن پدر بنده هستید از این که با صبر جواب دادید متشکرم
    اما
    باز هم به سوالات بنده را پاسخ ندادید و صرفا به یک مرکز استناد کردید ( عذر بزرگتر
    از گناه)

    ۱٫آیا شما از ح.ح پرسیدید که چه تفکرسیاسی دارد؟ و سوالات گذشته را باز تکرار می
    کنم

    ۲٫ جملاتی را که به صورت علنی تر توهین و تهمت زده بودید را نیاوردم و به صورت …
    نشان دادم

    ۳٫از سال ۸۲-۸۳ تا کنون می توانستید تحقیقاتی همجانبه انجام دهید

    اما شما چه کردید!

    به عنوان برادری کوچک
    به شما پیشنهاد می کنم
    پس از مطالعه بیشتر درباره انجمن و یافتن مطالبی مستند به نوشتن مطلبی جدید اقدام
    نمایید
    چرا که اکثر کاربران به خواندن متن بسنده کرده و پاسخ های شما به نظرات را مطالعه
    نمی کنند

    یاثارالله علیه السلام.

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    ماشاءالله چه پدر جوانی دارید D:

    فکر می کنید مرکز اسناد
    انقلاب اسلامی کجاست ؟ جائیست که تمام اسناد محرمانه و غیر محرمانه ی جمهوری اسلامی
    ایران به صورت طبقه بندی نگه داری می شود .

    برای من مرکز اسناد
    انقلاب اسلامی از شمایی که نمی شناسم خیلی معتبرتر است .

    در مورد بند یک : خیر
    بنده نپرسیدم .

    در مورد بند دو : خواهش
    می کنم بیاوردید

    در مورد بند سه : انجام
    داده ام . شما نگران من و تحقیقاتم نباشید بزرگوار

    بنده هم یک پیشنهادی
    دارم برای شما ! به جای اینکه زیر پرچم افراد سینه بزنید سعی کنید زیر پرچم مکتب ها
    سینه بزنید چون افراد معصوم نیستند و روزی دیدی به عاقبت برصیصای عابدها مبتلا شدند

    تشکر ابراز توجه شما به
    این متن . اگر خواستید برای مناظراه ، حضوری در خدمتتان هستیم .

  • آقای حاج حسین آقا ! بنده بارها و بارها از بزرگان و دست اندرکاران این انجمن شنیدم که حضرت امام ره را نفی می کردند و نقطه ی اتکاء آنان مرحوم آقای خویی بود .
    و برای من سند خیلی از کارهای این انجمن ، آن چیزیست که دیده ام . به چشمان خودم که اگر نمی دیدم باورم نمی شد.
    و این دوستان شاید گرفتار افرادی ریاکار شده اند که همه چیز را از آنها مخفی می کنند .
    زمانی که ما با این انجمن کار می کردیم اینها کجا بودند ؟
    نه قاضی می شناسم
    نه خادم و نه عابدی
    اما شما انجمنی ها بروید و به آقایتان که سنگش را به سینه میزنید بگوئید :
    آخوند سید محمد جواد موسوی را می شناسد یا خیر ؟
    بعدا اگر ۴ ستون بدنش نلرزید شماهم بیایید برای عرض اندام .

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    سید جان شما حرص نخور .
    برات خوب نیست .

  • ناشناس says:

    خیلی جالب است حسین مداحی می گوید کاری ندارم که خوبند و کارهای مفید می کنند فقط چون سیاست را قبول ندارند من به آنها معترضم .
    ولی من این را می گویم مگر همه مردم به سیاست کار دارند . سیاست مال سیاست بازان و سیاستمداران . درست عمل کنند ، شرعی عمل کنند همه ما نوکر هر چه سیاست و سیاست مدار خواهیم شد . حسین مداحی فقط نگران نظام می باشد و درد دین ندارند و این درد دین را امثالی همچون ح.ح دارند که خدا را شکر که در بند دنیا نیستند که اگر بودند این یک ذره ایمان مردم هم با این سیاست !!! بر باد بود .

  • سید رضا says:

    با سلام به استاد گرامی خداوند انشاء الله بر توفیقات شما بیفزاید
    من در زمان دانشجویی با یکی از دوستان خود بسیار رفیق بودم به خاطر اخلاق و دیانتی که از او می دیدم. نه اینکه جانماز آب بکشد ولی بسیار مقید به دستورات الهی بود. تا اینکه در فعالیت‌های بسیج متوجه شدم که زیاد علاقه ای به خرج نمی دهد و زیرآبی می رود و برای من عجیب بود. وقتی با او صحبت کردم دیدم که مثل اینکه تفکرات حجتیه دارد (البته بعد از آن زمان کاملا بر من مشخص شد که اینگونه است) خلاصه اینکه بحث های زیادی کردم ولی در مورد یکی از منطقهای او نتوانستم جواب بدهم. تا کنون هم بسیار بر روی این منطق فکر کردم ولی به جوابی نرسیدم امیدوارم شما مرا راهنمایی بفرمایید.
    سوال او این بود که حکومت فعلی ادعا می کند اسلامی است. اگر در موضوعی هر چند کوچک، اسلام حرفی بزند که بر خلاف سیاست و حکومت باشد. افرادی که مسئول هستند چه تصمیمی می‌گیرند؟ حکم بر بقای اسلام می‌دهند یا حکم بر بقای سیاست و حکومت؟
    بعد خودش جواب داد که تنها در صورت اول می توان این حکومت را پذیرفت زیرا ارزش اسلام بیشتر از سیاست و حفظ حکومت است.
    من به او گفتم منظور تو این است که مسئولین حفظ حکومت را بر دیانت و اسلام ترجیح می‌دهند و او گفت من هرگز چنین حرفی نمی زنم و به مسئولین نظام تهمت نمی زنم زیرا اگر احتمال ناچیز بدهم که موضوع بر خلاف آن است و آنها قصد حفظ اسلام را داشته اند آنگاه آن دنیا باید جواب بسیاری را بدهم!! من تنها می گویم حکومت اسلامی به شرطی مشروع است که اسلام را بر سیاست و قواعد حکومت داری ترجیح بدهد و اگر این مبنا را می پذیری تشخیص موضوع و ارزیابی حکومت اسلامی هر کشوری (نه تنها ایران) با خودت است. خودت باید با عقلی که داری تشخیص بدهی که کدام حکومت جنبه سیاسی دارد و کدام حکومت جنبه اسلامی. (و من این منطق او را پذیرفتم)
    بعد از او پرسیدم که چرا در فعالیت‌های بسیج شرکت نمی کنی؟
    او گفت فعالیت‌های بسیج شامل دو بخش است یکی فعالیت‌های مذهبی و دیگری فعالیت های سیاسی. من با فعالیت مذهبی هیچ مشکلی ندارم ولی در مورد فعالیت سیاسی اگر تقویت حکومتی بشود که اسلام را بر سیاست ترجیح می دهد این فعالیت نیز نوعی فعالیت مذهبی می شود زیرا به تقویت اسلام کمک کرده است و من آن را انجام می دهم اما اگر حکومت نوع دوم باشد خوب مسلم است که این فعالیت من باعث تقویت حکومتی شده است که به ضرر اسلام کار می کند و من این کار را نمی کنم.
    منم سریع به خیال خودم مچش را گرفتم و گفتم پس اقرار کردی که حکومت ایران اسلامی نیست و از نوع دوم است
    باز او با متانت جواب داد که خیر من غلط بکنم همچنین حرفی بزنم زیرا اگر احتمال ناچیز بدهم که موضوع بر خلاف آن است و آنها قصد حفظ اسلام را داشته اند آنگاه آن دنیا باید جواب بسیاری را بدهم!!
    گفتم پس چرا در بسیج فعال نیستی؟
    گفت چون عمر و توان و مال و در نهایت تمامی سرمایه های انسان محدود است
    گفتم چه ربطی داشت؟
    گفت یعنی اینکه اگر تو بدانی که مثلا یک هیئت تمام نذوراتی که به او داده می شود را خرج اهل بیت می کند ولی هیئت دیگر حتی به انداز بسیار ناچیز از آن نذورات را خرج مصارف دیگر می کند و یا اصلا نا آگاهانه به هدر می‌دهد و یا اصلا به دور می ریزد تو به کدام یک کمک می کنی؟
    گفتم مسلما هیئت اول
    گفت من هم با همین منطق رفتار می کنم چه عمر چه وقت چه پول چه توان و … کلیه سرمایه های خود را در مسیری خرج می کنم که مطمئن باشم به اعتلای اهل بیت می انجامد. زیرا این سرمایه ها محدود است
    گفتم یعنی کار در بسیج به تقویت اهل بیت نمی انجامد. او گفت من چنین حرفی نزدم ولی جاهای دیگری را سراغ دارم که صد درصد سرمایه ای که به آنها می دهم (چه مالی و چه زمانی) را خرج اهل بیت می کنند. تشخیص اینکه بسیج مثل کدام یک از هیئتهای مثال من است با خودت است اما من جای بهتر از بسیج را یافته ام
    به او گفتم یعنی ادعا می کنی که انجمن حجتیه صد در صد در اختیار اهل بیت است و بسیج اینگونه نیست؟
    گفت من این را نمی گویم اما خودت که تجربه بسیج را داری می توانم کاری کنم که به عنوان کمک مدتی تجربه همکاری با انجمن را داشته باشی تا خودت مقایسه کنی؟
    منم بسیار مشتاق بودم تا فعالیت این گروه را از نزدیک ببینم (کنجکاو بودم) لذا پذیرفتم
    خلاصه دو ماه بعد در نیمه شعبان به من زنگ زد که اگر می‌خواهی بیا فلان آدرس منم رفتم و حدود ۵ شب در آنجا کمک کردم.
    نمی خواهم خدای ناکرده بسیج را پایین بیاورم ولی نحوه فعالیت و خلوص آنها با کارهای که ما در بسیج می کردیم قابل مقایسه نبود. بیشتر آن مواردی که شما در متن به عنوان نقطه قوت انجمن آوردید در کار آنها دیده می شد.
    در آخر این مراسم گفت: تنها یک چیز را به تو می گویم. مدافع جمهوری اسلامی و امام خمینی و … زیادند و نوع کارهای آنها را نیز دیده ای ولی مدافع امام زمان کم است.
    تصمیم با خودت که با این سرمایه کمی که خدا به تو داده از کدام هیئت حمایت کنی
    اگر یافتی که بسیج بهتر است به آنجا خدمت کن و اگر یافتی که این مراسم خالصانه تر و مفید است به من زنگ بزن تا برای مراسم های بعدی نیز تو را دعوت کنم.
    و من …

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    سلام .

    داستان زیبایی بود .

    اما اشتباه دوست شما در
    یک مسئله ی اساسی و مهم است و آن اینکه  :

    مهمترین هدف پیامبر
    اسلام ، تشکیل حکومت دینی بود چرا که اسلام بدون حکومت ، معنا ندارد .

    اساسا دین بدون تشکیل
    حکومت ، موفق نیست و تنها پیامبری که بعد از حضرت سلیمان توانست حکومت تشکیل دهد ،
    رسول گرامی اسلام بود .

    شما را دعوت می کنم به
    قول حضرت امام خمینی رحمت الله علیه که حکومت اسلامی و حفظ آنرا ” اوجب واجبات ”
    می دانستند .

    حتی حضرت اباعبدالله
    الحسین علیه السلام به هدف تشکیل دولت اسلامی ، از مدینه به مکه و سپس به کربلا
    رفتند .

    شما و دوستتان را دعوت
    می کنم به خواندن برخی فتاوای حکومتی حضرت امام خمینی رحمت الله علیه .

    علی بن ابیطالب با همه
    ی عظمتش ، در حکومتش در برخی موارد بی عدالتی و یا آنچه مورد رضایت اسلام نیست پیش
    می آمد و این نقصانی برای حضرتش نبود .

    لطفا به
    نامه ی این
    حقیر به حضرت آیت الله امجد به دقت بنگرید .

  • مهدی says:

    سلام
    گر چه می دانم در وضعیت فکری خاصی هستید که فقط تغییر جبری شرایط، می تواند احتمالا آن را عوض کند ( و نه استدلال و صحبت) لیکن نه برای انتشار در سایت، بلکه برای خودتان می نویسم. سوال هایی می پرسم که جواب آنها از نظر بنده و شما ممکن است در شرایط کنونی متفاوت باشد. اما اگر طالب همیشگی حقیقت باشید شاید در آینده به کارتان بیاید:
    ۱- آیا شما تمام مدیرانی را که در جمهوری اسلامی صاحب جایگاه و تریبون بوده اند و هستند تایید می کنید؟
    احتمالا خیر.
    شاهد انحرافات بسیار در ارکان حکومتی، وضع اکثر سازمانهاست. از آموزش و پرورش تا اقتصاد و … و احتمالا شما هم احتمال انحراف در اثر جهل یا نفوذ دشمنان را در چنین سازمانهایی رد نمی کنید.
    آیا مرکز اسناد از این امر مستثناست؟ و آیا به قدری معتبر است که حاضرید بر اساس اطلاعات موجود در آن، چشم بسته آخرت خود را ببازید؟ آیا اکتفای شما به صرف وجود برخی اسناد (که عمدتا نقل قول از افراد معلوم الحالی مانند عماد الدین باقی و … است) عذر شرعی مقبولی است؟
    ۲- آیا اصل اسلام، سیاست و تشکیل حکومت است که سایر مختصات اسلام را باید با آن سنجید و شناخت؟ آیا معیار انحراف افراد و مکاتب بعد سیاسی اسلام است؟
    اگر پاسخ تان مثبت باشد باید در شناختی که در ائمه و مقامات آنها دارید و همچنین نسبت به در راه حق بودن کلیه ی شاگردان ایشان و نیز اکثر قریب به اتفاق علمای شیعه تردید و تجدید نظر بفرمایید (بدون تعارف و سعی در جمع نقیضین)
    زیرا در جایی اشاره به این کرده اید که در چند مورد نباید سکوت کرد و سکوت نشانه ی انحراف است(یکی تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر، دیگری رواج ظلم و دیگری تشکیل حکومت) این ها را بر مبنای روایات و اعتقاد شیعی می فرمایید یا بر مبنای آموزه های ترویج شده در جمهوری اسلامی؟ (لطفا با تعمق و بدون عجله فکر کنید)
    آیا اطلاع دارید ائمه چه کمک هایی به خلفای بنی عباس کرده اند؟ حتی امام رضا مامون را شفا داده و به او یک دعی مخصوص آموخته؟آیا بر مبنای معیارهایی که فرمودید(و نه خارج از آن اصول، که نتیجه اش دوگانگی می شود) این کار یاری به ادامه ی ظلم ظالم نبوده و انحراف(نعوذبالله) واقعا قضاوت کنید.
    ۳- آیا مبنای شیعه انقلاب و قیام و جهاد است یا اعتقاد؟ کدام را بر اساس دیگری می چینید؟ خودتان را قضاوت کنید؟
    ۴- ایا پیر سفر کرده ی ما و شما معصوم بوده و همه ی علمای قبل از ایشان در تشکیل ندادن حکومت به خطا رفته اند؟
    آیا ایشان را بالاتر از شیخ مفید می دانید که حضرت امام زمان علیه السلام او را برادر اتوار خود نامیده و در سوگ ایشان اشعاری نوحه و ناله گون سروده اند؟ آیا زمینه ی قیام و امکانات حکومت و مردمی برای هیچیک فراهم نبوده است؟

    شایدهمین ها کافی باشند فعلا
    در امان خدا

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    سلام . لازم می دانم به چند نکته اشاراتی داشته باشم که البته جواب به تمام سوالات
    حضرتعالی در همین اشارات نهفته است .لازم به ذکر است بنده عماد الدین باقی را
    متاسفانه یا خوشبختانه یک فرد سست عنصری می شناسم و اقوال وی برای من قابل استناد
    نیست .

    و
    اما درباره ی مرکز اسناد انقلاب اسلامیکه فرمودید یک نکته را یادآوری بکنم و آن
    اینکه ممکن است برخی افراد در این مرکز ، از نظر تقوایی مقبول حضرا اخدیت نباشند
    اما خوشبختانه ، قدرتی برای جعل سند ندارند و باید به اطلاع برسانم بنده اصل سند را
    ملاحظه کرده ام و به همین خاطر به حال شما عزیزان تاسف می خورم که بازیچه ی عده ای
    می شوید که معلوم الحالند .

    آیا اصل اسلام، سیاست و تشکیل حکومت است که سایر مختصات اسلام را باید با آن سنجید
    و شناخت؟ آیا معیار انحراف افراد و مکاتب بعد سیاسی اسلام است؟

    ۱
    – قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :  لو اجتمع الناس علی ولایت علی بن
    ابیطالب لما خلق الله النار ….

    ۲
    –  قالت سیدتنا فاطمة الزهرا علیها السلام : لو ان الناس سمعوا قول الله و قول
    رسوله فی ولایت علی بن ابیطالب  ما اختلف فی الله اثنان

    ۳
    –  قال سیدنا الحسن علیه الصلاة و السلام : لو ان الناس سمعوا قول الله و قول رسوله
    فی ولایت علی بن ابیطالب لاتتهم السماء قدرها و الارض برکتهاپ

    با
    توجه به احادیث فوق معلوم میشود وقتی علی علیه السلام حکومت را از دست داد ، راه
    هدایت مردم به صورت عمومی بسته شده و انحرافات پایه گزاری گردید . آنچه در لسان
    روایات دیده می شود به این امر مهم اشاره دارد که : تمام انحرافات به دلیل غصب
    حکومت اتفاق افتاد . والا کسی نمی تواند امامت را از علی بن ابیطالی سلب نماید که
    منصبی الهیست . پس حکومت ابزاریست برای هدایت انسانها که رسول گرامی اسلام وسایر
    انبیا برای آن مبعوث شدند . و وقتی این حکومت گرفته شد و غصب گردید ، راه هدایت
    انسانها به صورت عموم ، قطع شد . و علی علیه السلام برای حفظ اساس اسلام خیلی جاها
    مجبور به همراهی با حکومت بود . ( دقت فرمائید ! )

    آیا اطلاع دارید ائمه چه کمک هایی به خلفای بنی عباس کرده اند؟ حتی امام رضا مامون
    را شفا داده و به او یک دعی مخصوص آموخته؟آیا بر مبنای معیارهایی که فرمودید(و نه
    خارج از آن اصول، که نتیجه اش دوگانگی می شود) این کار یاری به ادامه ی ظلم ظالم
    نبوده و انحراف(نعوذبالله) واقعا قضاوت کنید.

    با
    توجه به این سوال و جواب بالا اگر فرمایش شما را بپذیریم باید العیاذ بالله امیر
    المومنین را اظلم از امام رضا بدانیم !

    یهودی و مسیحی می آیند و حاجت می گیرند . آیا این از کرم امامان شیعه به دور نیست
    که در خانه ی خود را به روی عده ای باز بگذارند و به روی عده ای ببندند ؟
    با این وصف پس امام سجاد العیاذ بالله نیز اظلم از امام رضا بوده است که بر اساس
    برخی روایات(اگرچه ضعیف السند) نماز غفیله را به آن ملعون آموزش دادند ؟

    اگر نمی دانید خدمتتان عرض کنم که برخی از فحول علمای شیعه ( که نمی خواهم
    اسمشان را بیاورم و در صورت نیاز برای ایمیلی که معرفی خواهید کرد ، برایتان می
    فرستم ) معتقد بوده اند که مأمون شیعه بوده و قاتل امام رضا نیست ؟

    با
    این وصف اگر امام در را به روی مامون می بستند در منظر مردم آنزمان چه جوابی داشتند
    ؟

    آیا نشنیده اید که آن عالم جلیل القدر هر روز میاد و در حرم شیرف حسینی می نشست و
    امام حسین تقاضا می کرد که آقا ! مبادا روز قیامت یزید را شفاعت کنید !
    با این وصف و کرم چنین خاندانی آیا می خواهید امام رضا در را به روی مامون ببندند ؟

     آیا
    مبنای شیعه انقلاب و قیام و جهاد است یا اعتقاد؟ کدام را بر اساس دیگری می چینید؟
    خودتان را قضاوت کنید؟

    انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فردی .
    اساس اسلام و حرکت پیامبر اسلام قیام برای خدا بوده است . حالا تفسیر به رای این
    آیه باشد به عهده ی شما !


    ایا
    پیر سفر کرده ی ما و شما معصوم بوده و همه ی علمای قبل از ایشان در تشکیل ندادن
    حکومت به خطا رفته اند؟ایا پیر سفر کرده ی ما و شما معصوم بوده و همه ی علمای قبل
    از ایشان در تشکیل ندادن حکومت به خطا رفته اند؟آیا ایشان را بالاتر از شیخ مفید می
    دانید که حضرت امام زمان علیه السلام او را برادر اتوار خود نامیده و در سوگ ایشان
    اشعاری نوحه و ناله گون سروده اند؟ آیا زمینه ی قیام و امکانات حکومت و مردمی برای
    هیچیک فراهم نبوده است؟

    اینکه امام عصر در وصف ایشان جملاتی را فرموده اند قابل انکار نیست که شیخ صدوق
    علیه الرحمه نیز با همه بزرگی اش ، اوصافی را درباره اش گفته اند و شنیده اید و یا
    شیخ کلینی رحمت الله علیهم اجمعین اما این اوصاف دلیل به خطا رفتنشان نمی شود کما
    اینکه شیخ صدوق علیه الرحمه یکی از بزرگترین اشتباهات را مرتکب شده است که شیعه در
    برابر اشتباه وی در برابر اهل تسنن سر افکنده است . کلینی که جای خود دارد . شیخ
    مفید هم با همه ی بزرگی اش متاسفانه از برخی اشتباهات مستثنی نیست که امروزه در
    حوزه های علمیه ضعف قول این دانشمند شیعه ، به وضوح دیده می شود پس این دلیل نمی
    شود که اگر امام عصر روحی فداه درباره ی این بزرگان چیزی فرموده باشد دلیلی بر
    عصمتشان از خطا نمی شود .
    برخی از این بزرگان متاسفانه نتوانستند و جرأتش را نداشتند کما اینکه حضرت آقای
    خویی رحمت الله علیه می فرمودند : ” زور پشه را چه به زور فانتوم ” و همین تفکر
    باعث عدم قیام این بزرگواران در برابر حکومت جور شاهنشاهی میشد و در اوج مبارزات
    حضرت امام انگشتری به فرح دیبا آن ملعونه ی دربار ، هدیه می دهند که از نقاط تاریک
    زندگانی حضرت آقای خوئی است . منکر شخصیت عظیم آقای خویی و روح بزرگ ایشان و
    شاگردان فراوانی که ایشان تربیت کرده اند نمی شوم همچنین حقی که بر گردن حوزه های
    علیمه داشته اند اما متاسفانه این مرجع بزرگ عالم تشیع مخالف با قیام عیله حکومت
    جور بودند و همین تفکر باعث شد متاسفانه ایشان اواخر عمر شریفشان را در نهایت سختی
    سپری کنند .

  • امیر الهی says:

    جناب نویسنده عزیز

    با سلام و احترام
    جسارتا می توانم درباره تحصیلات و سطح علمیتان سئوالی کنم ؟
    چون شما در همه مباحث ماشاءالله استاد هستید
    می خواستم کمی راجع به سن و تحصیلات و سوابقتان بگویید تا از شما بتوانیم به عنوان یکی از مفاخر عصر حاضر استفاده کنیم و نام ببریم
    نمی دانم منتشر می شود یا خیر
    جواب می دهید یا در قالب الفاظ می پیچانید
    ….
    با تشکر فراوان

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    سلام .
    چون احساس می کنم پاسخ به این سوال تغییری در روندی مباحث مطرح شده ایجاد نمی کند
    ،بنده لزومی نمی بینم در این زمینه پاسخگو باشم .

  • رهگذر says:

    کسی را که خودش را به خواب زده نمی شود بیدار کرد.
    امروز بر همگان کاملا روشن و آشکار است انجمن هیچگاه تز زیاد کردن معصیت را نداشته و ندارد و کسی که برای اولین بار این تهمت را به آنها زده و کسی که هم اکنون آن را تکرار می کند قطعا معصیت درگاه خداوند را کرده و میکند و از عدالت ساقط است.

    و آنهایی که ادعای اسلام حکومتی را داشته و دارند کارنامه اعمالشان بر همگان مشخص و هویدا است و متاسفانه اسلام آنها سبب بی دینی بسیاری از مردم است .

    هر کس ادعای اسلام را بکند که مسلمان نیست یزید و معاویه هم ادعای حکومت اسلامی داشتند…..

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    الگــوی
    حکومت اسلامی برای امثال شما ،کدام حکومت اسلامی است ؟

    حکومت
    امیر المومنین ؟

    اگر
    منظورتان همین حکومت است بگردید و ببینید چنانکه در تاریخ ثبت است در همین حکومت هم
    بی عدالتی های صورت گرفت !

    اگر شما
    و امثال تفکر شما در زمان حضرتش بودید ، می گفتید که تو هم لایق حکومت نیستی !

    شیعه
    بودن به خطابه ی غدیر چاپ کردن نیست !

    شیعه
    بودن به کار برای امام زمان نیست !

    حضرت علی
    و فرزندش حضرت مهـدی ، مطیع و لایت پذیر می خواهند !

    اگر آقا
    به شما و امثال تفکراتتان بگویند که اینهمه هزینه ای که برای چاپ نفیس خطابه های
    غدیر می کنید ، یک دهم آنرا هم صرف فقرا کنید  و یا صرف مسلمانان سایر کشورها
    ، مثل امروز زبان به حلقتان فرو می کنید

    که چرا
    کمک به فلسطینیان بکنیم ؟

    به یک
    عده عرب مفت خور !

    تفکری که
    در انجمن حجتیه و بزرگانشان بارها و بارها شنیده ام

    از بزرگ
    تا کوچک انجمن و انجمنی به مسلمانان فلطسطین می گویند مفت خور !

    و آن وقت
    حدیث شریف نبوی که فرمود من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم ، چه می کنید
    ؟

    خوب ذات
    انجمن را نشان دادید برادر من !

  • بنده خدا says:

    غریبتان! دو چیز عجیب ؟!
    ۱ـ هرکسی هرجوری دلش می خواهد با اوهام و خیالات خود و با سر هم کردن آسمان و ریسمان هر اتهام و نسبتی را به انجمن حجتیه وارد میکند. این در حالی است که افراد منتسب به این مجموعه همگی معتقد، متدین و دلسوز انقلاب و میهن هستند و خیلی بیدارتر از آنچه آقای مداحی پنداشته. معترضین هیچ سند شرعی و درستی ارائه نمی دهند. فقط از خود می بافند!
    ۲ـ و عجیتر اینکه وقتی با یک انجمنی برخود می کنند و کارهای خوبی از او مشاهده می کنند به عوض انصافو تعقل، این همه اخلاص و زیبایی را (با عینک سیاه برچشم)، با مهارت تمام و بیمار گونه تار می بینند….
    برادر بزرگوار آقای مداحی! شما نبایدجوان خامی باشی! قیامتی هست! کمی دقت!…
    واقعاً خیلی عجیبه!!…… خدایا دیدۀ حقیقت بین به ما بده! خدایا بصیرت ما را زیاد کن! … این جوری که بعضی از ما دارند می روند! … نمی دانم چه بگویم! … اللهم وفقنا لما تحب و ترضی.

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    آمــــین یا رب العالمین

  • مسلمان says:

    حسین آقا
    کجا داری میری بابا!
    هیچ می دانی داری با این همه مطالب و توضیحاتی که برات داده میشه، کجا میری؟!
    مهم نیست، یک عده عاقل دارند حرف ها تو قضاوت می کنند، و از این همه بسته بودن آزادمنشی در شما در تعجبند!
    اگاگه نخوای حرف حق رو بپذیری العیاذ بالله بیدار کردنت کار پیغمبر هم نیست! تا چه برسه به یک بندۀ خدا!
    در خانه اگر کس است یک حرف بس است! العاقل یکفیه الاشاره.
    برو به خاطر تبحرت در توجیه حرف حق از خدا کمک بگیر . اگه این جوری بری ها….
    واقعاً خدا کمکت کنه بابا!
    نه کنه مصداق صم بکم عمی فهم لایعقلون!
    این تذهبون؟!!!!..

    خیلی ببخشید! دیدم حرفهای نرم و منطقی در شما بی اثره، گفتم بلکه اینجوری یک کمی….به وجدانت رجوع کنی…
    بازم ببخشید….

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    و علیکم السلام و رحمت
    الله و برکــاته .
    تشکر از تذکری که دادید . از خداوند متعال خواسته و بازهم می خواهم که مرا از
    تاریکی کورکننده ی جهل نجات دهد و چشم کمترین بنده اش را به نور حقایق روشن نماید .
    امیدوارم اینگونه که فرمودید نباشد .
    بنده با تحقیق به انتخاب راهم دست زده ام و میدانم حضرت حق آنقدر مهربان هست که
    وقتی جهد بنده اش را می بیند اگر ببیند که به اشتباه می رود از او دستگیری نماید
    .”و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم ” وعده ی الهی است و به آن ایمان دارم .
    از دعای خیر خود محرومم نفرمائید.

  • سید رضا says:

    سلام استاد بزرگوار بسیار ممنونم از جوابی که در پاسخ به کامنت قبل من ایراد فرمودید.
    باز برای من چند نکته مطرح شد که خوشحال می شوم جواب آنها را برایم بیان فرمایید.
    ۱- فرمودید اسلام بدون حکومت معنا ندارد
    اگر واقعا اینگونه باشد آیا این برداشت جایز است که بگوییم حضرت علی علیه السلام با خانه نشینی به تضعیف اسلام کمک کردند و معنای اسلام را از آن گرفتند زیرا اسلام بدون حکومت معنا ندارد. ایشان باید به هر صورت که می شد حکومت را از غاصبان بگیرند تا معنای اسلام از بین نرود.
    اگر این عبارت درست باشد پس در طول ۱۴ قرن گذشته شاید بتوان در مجموع یک قرن را دارای اسلام با معنا دانست زیرا حکومت اکثرا با شیعیان نبوده است. و تمام علما و ائمه که حکومت تشکیل ندادند سعی در گرفتن معنای اصلی آن از اسلام داشته اند و موفق هم نبودند زیرا اساسا دین بدون حکومت موفق نیست!!
    بنظرم می رسد این برداشت شما نیاز به مدرک معتبر داشته باشد. مسلما اگر والاترین هدف پیامبر تشکیل حکومت بوده باشد باید در جایی گفته باشند.
    این نکته را هم بگویم که روایات تشکیل حکومت توسط معصوم در اینجا کارایی ندارد زیرا بحث در زمان غیبت است و غایب بودن حجت معصوم و تشکیل حکومت توسط غیر معصوم
    داریم که انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ولی مثل گفتار شما را در جایی ندیده ام البته دلیل نمی شود که نباشد.
    و من فکر می کنم هدف پیامبر راهنمایی مردم به سوی خالق خود و ساختن افراد متقی بوده است (ان اکرمکم عند الله اتقیکم) حال اگر شرایط فراهم بوده و این هدف را می توانستند با تشکیل حکومت بهتر به سر آنجام برسانند اقدام به تشکیل حکومت داده اند (مانند ۱۰ سال در مدینه) و اگر شرایط مقتضی نبوده است (مانند ۲۳ سال در مکه) بدون حکومت به ترویج اصل اسلام که تسلیم در مقابل خالق و عبادت اوست اقدام نموده اند. (حکومت اصل نبوده بلکه ابزار بوده)
    ۲- در مورد شخصیت امام خمینی و اینکه ایشان بسیار والا مقام بوده اند من شکی ندارم و مانند ایشان را در تاریخ کمتر داریم. ولی یادم می آید در یکی از صحبت هایی که با دوستم داشتم همین را پرسیدم که چرا شما ایشان را قبول ندارید؟ او در جواب چند نکته را بیان کرد
    گفت زیرا ایشان اتهامی را به گروهی خدمتگذار امام زمان که در مقابل یکی از دشمنان حضرت (بهاییت) به مقابله بر خواسته بودند زدند که نه پایه ای داشت و نه اساسی و آن اینکه «تزشان این است که ظلم و جور زیاد شود …» گفتم اگر اینطور نبوده که امام نمی گفتند. گفت خودت مدتی با دوستان من بودی کدام یک از این افراد به دنبال رواج فساد و فحشا بودند؟ گفتم هیچ کدام ولی شاید در قبل از این سخنرانی امام، این گروه این تفکر را داشته باشد. گفت اکثریت آن افراد که در قدیم بوده اند الان هم جز اساتید این گروه هستند. اگر این تفکر را می داشتند قائدتا ما که شاگردان آنها هستیم نیز این تفکر را می داشتیم. در ثانی برو و از تمام دوستانت در بسیج و غیره این تقاضا را بکن که لطفا آدرس یکی از فاحشه خانه‌ها یا پارتی‌ها یا حتی جاهایی که ترویج فساد می شود و وابسته به انجمن است را بیاورند. آخر این چه تهمت گزافی است که می زنید و مدرکی برای آن ندارید جز یک جمله از یک سخنرانی.
    این گروه با ایشان هیچ مشکلی نداشت مگر از زمانی که خود ایشان کاری کردند و تهمتی ناشایست زدند که باعث شد این گروه از ایشان جدا شوند. البته انسان جایز الخطاست و خدا انشاء الله از سر تقصیرات همه ما بگذرد.
    استاد گرامی آیا واقعا هیچ مدرکی (مثلا در همان مرکز اسناد) وجود ندارد که بجز سخنرانی امام بتوان این دیدگاه رواج فساد را به این افراد ثابت کرد. چون من در مدتی که با گروهی از انها بودم این تفکر را در آنها ندیدم و خودشان هم منکر این نکته هستند. لطفا راهنمایی فرمایید.
    در پایان این نکته را هم بگویم. به نظر من به عنوان کسی که مدتی در هر دو گروه بوده ام (هم بسیج و هم انجمن -هرچند انجمنی ها مرا انجمنی نمی دانند-) یافتن اصل دیدگاه ها و طرز تفکر هر دو گروه قابل دستیابی نیست مگر به مدتی زندگی کردن و حشر و نشر داشتن با آنها و این اختلاف نظرها از طریق کامنت ها و وبلاگ ها و سایت ها قابل بررسی و حل نیست. در هر دو گروه نیروهایی بسیار با تقوا و دیندار و محب اهل بیت وجود دارد. علت اینکه انجمنی ها از ما بسیجیان فاصله گرفته اند رفتارها و تهمتها و اتهاماتی است که روز به روز بر آنها در تمامی رسانه ها زده می شود و بیشتر آنها پایه و اساسی ندارد (حداقل با این مدتی که من با عده ای از ایشان دوست بوده ام در آنها ندیدم) وگرنه در میان آنها افراد ناب و پاکی نیز دیده می شود که عمر و مال خود را وقف آشنایی مردم با امام زمان و کم نمودن غربت ایشان نموده اند.
    و بحث آخر اینکه منظور دوست من از مقایسه میان آن دو هیئت و آن استدلالی که کرد بحث وجود برخی بی عدالتی در جامعه نبود که با یک جمله «علی بن ابیطالب با همه
    ی عظمتش ، در حکومتش در برخی موارد بی عدالتی و یا آنچه مورد رضایت اسلام نیست پیش می آمد و این نقصانی برای حضرتش نبود » پاسخ داد. سخن او این بود که بودجه ای که در مملکت از بیت المال خرج می‌شود آیا فقط در راستای اعتلای اسلام است یا بودجه هایی هم در راستای تقویت نظام و حکومت نیز خرج می‌شود.
    مسلما حالت اول نیست زیرا فقط به عنوان یک نمونه چین و روسیه نه عاشق چشم و ابروی ما هستند و نه از اسلام چیزی می فهمند ولی داریم به طرق مختلف خرجشان می کنیم تا جلوی آمریکا و غرب بتوانند برای ما قطع نامه وتو کنند. این خرج ها در راستای ترویج اسلام و تشیع است یا تقویت نظام؟ به نظر من استدلال او هنوز هم بی پاسخ مانده است.
    با تشکر از شما و درخواست توفیق روز افزون برای شما و گروه علی ولی الله

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    و علیکم السلام و رحمت
    الله و برکــاته .

    نکاتی را در باب آنچه فرموده اید عرض می نمایم . امیداوارم این مختصر شما و من را
    کفایت کند :

    فرموده بودید :
    اگر
    واقعا اینگونه باشد آیا این برداشت جایز است که بگوییم حضرت علی علیه السلام با
    خانه نشینی به تضعیف اسلام کمک کردند و معنای اسلام را از آن گرفتند زیرا اسلام
    بدون حکومت معنا ندارد. ایشان باید به هر صورت که می شد حکومت را از غاصبان بگیرند
    تا معنای اسلام از بین نرود.
    اگر این
    عبارت درست باشد پس در طول ۱۴ قرن گذشته شاید بتوان در مجموع یک قرن را دارای اسلام
    با معنا دانست زیرا حکومت اکثرا با شیعیان نبوده است. و تمام علما و ائمه که حکومت
    تشکیل ندادند سعی در گرفتن معنای اصلی آن از اسلام داشته اند و موفق هم نبودند زیرا
    اساسا دین بدون حکومت موفق نیست!!
    بنظرم
    می رسد این برداشت شما نیاز به مدرک معتبر داشته باشد. مسلما اگر والاترین هدف
    پیامبر تشکیل حکومت بوده باشد باید در جایی گفته باشند.

    برادر بزرگوار ! ظاهرا به عرض بنده در کامنت قبلی خوب دقت نفرمودید . عرض کردم ”
    مهم ترین هدف ” . رسول گرامی اسلام هم مسلمانان را بر اساس تقوی و مکارم اخلاقی
    تربیت می نمود تا آماده ی قیام و تشکیل حکومت باشند که اگر این آمادگی صورت نمی
    گرفت امام و یا نبی هم قیام نمی کرد . کما اینکه امیر المومنین تا زمانی که شرایطش
    ایجاد نشد ، حکومت تشکیل ندادند . و فریــآد ائمه ی شیعه همه و همه از بی یاوریست و
    نیز حضرت مولانا و سیدنا بقیة الله الاعظم ، هنوز یاوران تشکیل حکومت را نداشته و
    جای بسی تعجب است که یک انقلاب جهانی فقط ۳۱۳ فرمانده داشته باشد . یعنی در میان
    میلیون ها شیعه خبری باید نشست و تاسف خورد . اما وقتی شرایط فراهم شد اگر امام
    تشکیل حکومت نداد ، العیاذ بالله خیانت کرده است . کما اینکه امام معصوم فرمودند به
    تعداد گله ی گوسفندی یار داشتم قیام میکردم و روای می گوید تعداد گوسفندان ۱۷ راس
    بود .

    سوالی که اینجا مطرح می شود و سوال خوبی هم هست و باید به آن دقت کنیم اینست که چرا
    امام خمینی در همان سال ۴۲ تشکیل حکومت نداد ؟و پاسخ آن کاملا روشن است که آنزمان
    نیروی انسانی کافی برای تشکیل حکومت اسلامی فراهم نشده و گرد هم نیامده بودند .وقتی
    این فرصت فراهم شد قیام هم به ثمر نشست و حکومت اسلامی تشکیل شد .

    مرحوم آقای حلبی در یک روضه ای که برای حضرت زهرا سلام الله علیها می خواندند می
    گفتند تا چهل شب علی علیه السلام به در خانه ی مهاجر و انصار می رفت و کسی ایشان را
    یاری نکرد . با توجه به آنچه خود مرحوم حلبی می فرمودند دلیل عدم قیام حضرت هم عدم
    شکل گیری شرایط بود و وقتی شرایط فراهم شد حکومت هم تشکیل دادند .


    این
    نکته را هم بگویم که روایات تشکیل حکومت توسط معصوم در اینجا کارایی ندارد زیرا بحث
    در زمان غیبت است و غایب بودن حجت معصوم و تشکیل حکومت توسط غیر معصوم

    بزرگوار ! بر اساس کدام روایت از روایات معصومین و بر اساس کدام استنتاج فقهی می
    فرمائید این روایات اینجا کارایی نداشته و مخصوص زمان غیبت است؟
    لطف فرموده و در زمینه ای که تخصص ندارید اظهار نظر نفرمائید . جایی که بزرگانی چون
    شیخ انصاری ها و نیز از متاخرین مانند بروجردی ها اعلام نظر می کنند و ولایت فقیه
    را تالی تلو معصوم می دانند ، چه جای اظهار نطر برای غیر متخصصین باقی می ماند ؟


    در مورد شخصیت امام خمینی و اینکه ایشان بسیار والا مقام بوده اند من شکی ندارم و
    مانند ایشان را در تاریخ کمتر داریم. ولی یادم می آید در یکی از صحبت هایی که با
    دوستم داشتم همین را پرسیدم که چرا شما ایشان را قبول ندارید؟ او در جواب چند نکته
    را بیان کرد.گفت
    زیرا ایشان اتهامی را به گروهی خدمتگذار امام زمان که در مقابل یکی از دشمنان حضرت
    (بهاییت) به مقابله بر خواسته بودند زدند که نه پایه ای داشت و نه اساسی و آن اینکه
    «تزشان این است که ظلم و جور زیاد شود …» گفتم اگر اینطور نبوده که امام نمی گفتند.
    گفت خودت مدتی با دوستان من بودی کدام یک از این افراد به دنبال رواج فساد و فحشا
    بودند؟ گفتم هیچ کدام

    این سوال شما را با یک سوال جواب می دهم :

    یک لات عربده کش زناکار آدم کش در همسایگی شما زندگی می کند . هر روز رابطه های غیر
    مشروع دارد و علاوه بر همه ی اینها ، بر تمامی ساکنین محل هـم ظلـم روا می دارد .

    همه ی هماسایه ها سعی می کنند او رابیرون کنند از محل اما یک همسایه هست که با او
    خوش رفتار است . به او هدیه می دهد . برای زن آن لات عوضی هدیه می خرد و …

    و وقتی همه به او اعتراض می کنند که چرا با او خوش و بش می کنی و برایش هدیه می بری
    و … می گوید او خطرناک است . یک قمه دارد . ممکن است من را بکشد . من زورم به او
    نمی رسد .

    شما درباره ی او چه می گویید . اصلا شما که چه عرض کنم هر انسان آزاده ای درباره ی
    این فردی که در اوج مبارزات سایر همسایگان با او می سازد درباره ی او چه می کویند ؟

    حکایت ، حکایت آندسته ایست که در اوج مبارزات امام خمینی و مردم ایران ، با شاه و
    مزدورانش دست در دست هم می دهند تا با بهایی ها مقابله کنند و ملت خود را رها می
    کنند و می گویند : ما زورمان به شاه نمی رسد و نباید کار خطرناکی بکنیم که خون عده
    ای به هدر برود .

    لابد با این تفکر خون امام حسین علیه السلام هم به هدر رفت ؟!

    این که می گوئید حضرت امام به انان تهمت زد ، اینطور نیست و دقیقا عین واقع بوده و
    هست . گروهی که حکومت اسلامی را در مقابل حکومت شاهنشاهی بر نمی تافتند تزشان این
    بود که این حکومت ظالم ظلم می کند و خداوند بواسطه ی حضرت مهدی باید ظلم را برطرف
    کند و مارا چه به دخالت در کار معصوم .

    به نظر شما :
    آیا این تفکر باعث زیاد شدن ظلم و گناه نمی شود . ؟
    آیا سکوت در برابر ظلمه ، باعث اشاعه فحشا نیست ؟
    لطفا کمی واقع بین باشید

    در پایان از دعای خیرتان ممنونم .
    امیدوارم حاجت روا باشید و ایضا همه ی ما عاقبت به خیر .

    یا علی

  • بهار says:

    با سلام. و با تشکر از مطالب مفیدی که گذاشته بودید. من با خواندن متن و نظرات کاربران، سوالی در ذهنم ایجاد شد. من جوانی هستم که شور انقلابی و قبل آن را ندیده ام اما با خواندن مطالب کاربران و پاسخهای ادمین محترم سوالی دارم:
    آیا امام سجاد علیه السلام خطا کرد که در روز عاشورا شهید نشد و بعد هم کاری نکرد که یزید بتواند ایشان را بکشد و از حاکم مدینه امان نامه گرفت تا در واقعه حره خودش و خانواده اش گرفتار نشوند؟؟؟
    آیا امام صادق علیه السلام شاتباه کرد که در قیام عباسیون که پسرعموهایشان بودند شرکت نکرد؟
    اصلا آیا امام حسین علیه السلام قیام کرد؟؟؟
    آنگونه که من در منابع خوانده ام ایشان با یزید بیعت نفرمود و برای در امان ماندن جانشان از مدینه خارج شد. می توانم در این زمینه از کتب معتبر سند بدهم .

    لطفا تفاوت امام حسین علیه السلام با امام سجاد علیه السلام را بفرمائید.
    با تشکر

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :
    شرایط برای امام حسین علیه السلام فرهم بود و برای امام سجاد آماده نبود .
    این کامنت را با دقت بخوانید : http://maddahi.ir/?p=471#comment-193

  • بی نشان says:

    مسلما امام راحل علم غیب نداشته اند که بخواهند صحیح هر مطلب را دانسته و بر اساس آن صحبت نموده، نظر بدهند و حکم الهی صادر کنند.
    یقینا افرادی پیرامون ایشان بوده اند که اخبار را می رسانده اند و امام را با خبر می ساختند، و البته امام غیر معصوم علم غیب ندارد که بداند کسی که تا کنون برای او خبر می آورده دائم الصدق است یا ممکن الکذب
    لهذا و بی تردید نمی توان خرده ای بر کسی چون امام غیرمعصوم گرفت که چنین مطلبی را عنوان کرده :

    “یک دسته دیگر هم تِزِشان اینست که بگذارید معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب(عج) بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی می‌آید؟ حضرت می‌آید معصیت را بردارد؛ ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید”

    چون ایشان هم کارگزارانی داشته اند و یحتمل آنها این خبر را داده اند. و البته بعید نیست که هر انسانی از حضرت امیرالمومنین گرفته تا پست ترین انسان ها دشمنانی داشته و این افراد برای حذف دشمنان خود از سیستم شایعه پراکنی و انتشار کذب بهره گیرند.

    معاویه ترتیبی اتخاذ کرده بود که گوسفندانی به نام او به کودکان داده می شد و به نام حضرت علی از ایشان گرفته می شد. این استراتژی ها قدیمی است ولی هنوز هم جواب می دهد.

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    دوست عزیز ! درگیری به
    حدی بالا بود که مرحوم آقای علامه ( کرباسچیان ) لفظا با حضرت امام خمینی رحمت الله
    علیه درگیر شدند و خود حضرت امام رحمت الله علیه در متن این درگیری ها و … بودند
    و لازم نبود که کسی به ایشان بگوید . ابتدا حضرت امام خمینی در اولین ساعات حضورشان
    در ۱۲ بهمن مدرسه ی علوی را انتخاب کردند با علم به اینکه انجمنی هستند اما وقتی
    انحراف ایشان را مشاهده کردند پس از ۴ سال مدارا و عدم اصلاح تفکر غلط انجمنی ها،
    علیه ایشان اعلام موضع کردند .

  • سید رضا says:

    با سلام به استاد گرامی و آرزوی توفیقات روز افزون برای شما

    اولا بیان نمایم که من نه در حد و اندازه شما استاد عزیز هستم که بخواهم بحث کنم و نه خود را در این مقام می بینم. بعد از مدتی کسی را یافته ام که پاسخ به سوالات جوانان را می دهد و مانند خیلی ها که در بسیج با آنها مباحثه داشته ام و اهل استدلال نیستند نیست و منطق را قبول دارد. لذا می خواهم جواب سوالاتی که مدت زیادی است در ذهنم بی پاسخ مانده را از شمایی که این مسیر را رفته اید بپرسم.

    ۱- تنها چیزهایی که از شما خواسته بودم در بخش اول سخن مدرک معتبر مبنی بر این بود که والاترین هدف اصلی پیامبران و امامان و اسلام تشکیل حکومت می باشد (مسلما اگر والاترین هدف پیامبر تشکیل حکومت بوده باشد باید در جایی گفته باشند)
    پاسخ های شما نهایتا در این مورد به مدرک معتبر نینجامید.

    ۲- من کوچکتر از آنم که شما به ما بزرگوار بگویید! مارا چوب کاری نفرمایید. تخصصی هم در زمینه ولایت فقیه ندارم و اصلا خود را صاحب نظر نمی دانم اما دلیل نمی شود که آراء فقهای عظام شیعه مانند مرحوم آیت الله العظمی بروجردی را در این زمینه ندانم.
    در کدام کتاب این بزرگوار ولی فقیه را تالی تلو معصوم می دانند؟ (باز هم اگر مدرکی برای این سخن خود دارید بیان بفرمایید تا بر دانش من و دیگران افزوده شود)
    در مطالعات خود اتفاقا متوجه اختلاف میان نظر مرحوم بروجردی با حضرت امام در باب حدود اختیارات ولی فقیه شده ام این لینک را ببینید تا با دیدگاه‌های این بزرگوار و اختلافاتی که میان دیدگاه ایشان با حضرت امام در این موضوع وجود دارد بیشتر آشنا شوید.
    http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=0&,MagazineNumberID=5941&MagazineArticleID=61095
    خلاصه این مقاله را جهت اختصار می آورم

    «با کاوش در متون فقهی به این نتیجه می رسیم: قطع نظر از اختلاف آراء فقهای شیعه در محدوده اختیارات و شئون ولایت فقیه در زمان غیبت، عموم فقهاء، در اثبات نوعی ولایت برای فقیه جامع الشرایط اتفاق نظر دارند.»

    حدود اختیارات ولی فقیه از دیدگاه مرحوم بروجردی

    کارهای مربوط به امام و وظایف او بر دو گونه است:

    برخی از آنها از وظایف زمان حکومت و بسط ید است مانند حفظ نظم و امنیت داخلی و دفاع از مرزهای مملکت و صدور فرمان جهاد و دفاع و مانند آن.

    و برخی دیگر آنها از وظایف امام(ع) است گرچه بسط ید نداشته باشند. البته در صورتی که بتوانند انجام دهند به واسطه وکیل و یا ارجاع به دیگری و مانند آن، چون امور مهمّی که در هیچ حالتی شارع راضی به رها کردنشان نیست مثل سرپرستی اموال ایتام و مجانین و اشخاص غایب و قضاوت و مانند آن».۱۵

    در ادامه با استشهاد به روایت فضل، نماز جمعه را از قسم اول به حساب می آورند که از وظایف مخصوص امام معصوم(ع) در صورت بسط ید او است و می گویند:

    «قدر متیقن از ادّله و ولایت فقیه، ولایت او از جانب امام(ع) در خصوص قسم دوم از وظایف امام(ع) است. یعنی امور مهمّی که شارع راضی به اهمال آن در هیچ حالتی نیست.

    حدود اختیارات ولی فقیه از دیدگاه حضرت امام

    ولی فقیه در جهات مربوط به حکومت همانند رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) اختیار و ولایت دارد و این به معنای هم رتبه بودنشان با انبیاء و ائمه(ع) نیست، زیرا آنان دارای خلافت تکوینی الهی بودند.

    پس فقیه عادل دارای همه شئون و اختیاراتی است که پیامبر(ص) و ائمه(ع) دربارة حکومت و سیاست داشتند، زیرا این ولایت لازمه حکومت و اجرای احکام الهی است. ۲۳ و حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول(ص) است یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج می باشد. ۲۴

    لازم به ذکر است اختیارات و ولایتی که برای ائمه(ع) از غیر ناحیه حکومتی و سیاستی ثابت شده برای فقیه نمی باشد مثلاً اگر قایل شویم امام معصوم(ع) ولایت دارد همسر مردی را طلاق دهد و یا مالش را بفروشد هرچند برای مصلحت عامه نباشد، این ولایت را فقیه ندارد. ۲۵ (و جالب است متاسفانه امروزه برخی از ما انقلابیون آنقدر ولایت فقیه را بد تفسیر کرده ایم که همین موردی که حضرت امام آن را جزو اختیارات ولی فقیه نمی داند را جز اختیارات او می دانیم و در نماز جمعه آن را بیان می کنیم و باعث تمسخر اسلام و هزار مشکل دیگر می شویم. بگذریم از این افراط و تفریطهای بی منطق)

    در نتیجه بعد از تصور اطراف قضیه ولایت فقیه امر نظری نیست که نیاز به برهان داشته باشد. هرچند ادلّه بسیاری بر ولایت مطلقه دلالت دارد. ۲

    با اینکه حضرت امام حدود اختیارات ولی فقیه را بیشتر از سایر مراجع آن زمان می دانند و آن را مطلقه می نامند ولی باز هم معنای مطلقه آنی نیست که الان در جامعه آن را دوستان ما رواج می دهند ایشان اختیارات و ولایتی که برای ائمه(ع) از غیر ناحیه حکومتی و سیاستی ثابت شده است را برای فقیه قایل نمی باشند

    این دو دیدگاه را آوردم تا با نظر هر دو مرجع بزرگ عالم تشیع آشنا شویم. اصل را همه قبول دارند. فقیه ولایت دارد. اختلاف در حدود اختیارات است. ولی مرحوم بروجردی اصلا قائل به تالی تلو بودن ولی فقیه با معصوم نیستند. (اگر اینگونه نیست مدرک ارائه نمایید)

    ۳- در بحث تفکر رواج فساد از شما مدرک مبنی بر انتساب این تفکر به انجمن درخواست شده بود ولی شما مثالی را آوردید که گویای تمام شرایط آن زمان نیست.
    دشمنان اهل بیت بسیار زیادند. ناصبی‌ها، وهابی‌ها، بهایی‌ها، مسیحیان، شیطان پرستان، صیهونیست‌ها، حکومتهای ظالم و … هر فرد یا گروهی هم آنقدر توان و علم ندارد که در تمامی جبهه ها به جنگ دشمنان اهل بیت برود و پیروز شود. حضرت امام یکی از دشمنان اهل بیت را حکومت ظالم شاهنشاهی تشخیص داده بودند. توانش را هم داشتند نیرویش را هم داشتند خداوند نیز توفیق داد توانستند در این جبهه پیروز گردند. مرحوم حلبی نیز یکی از دشمنان را بهاییت تشخیص داد لذا به جنگ آنها رفت. الان هم گروه هایی در حوزه دارند بر علیه شیطان پرستان و مسیحیان و غیره فعالیت می کنند و همه ماجورند نباید به هم تهمت بزنند بلکه باید با هم متحد شوند. در این کوچه لات عربده کش زیاد وجود دارد و هر گروه از همسایگان باید بر علیه یکی از آنها بسیج شوند. شرکت نکردن یک همسایه در جنگ با یک عربده کش نشانه مخالفت او نیست بلکه شاید در جبهه ای دیگر درگیر باشد و توان جنگیدن در هر دو جبهه را نداشته باشد.
    در ثانی در کامنت های بالا دیدم که دیگران مدارکی را مبنی بر تایید حرکت امام و جنگ از سوی انجمن بیان نموده اند که دیگر لازم به اشاره نیست. آنها ما را تایید کردند و کمک نمودند و حتی شهید دادند چرا ما انقلابیون و بسیجیان به آنها کمک نمی کنیم تا آنها نیز در جنگ خود پیروز شوند. هدف اصلی مبارزه با دشمنان اهل بیت است و اختلاف در جبهه ها نباید منجر به تفرقه شود. اگر هم کمک نمی کنیم اتهام و تهمت نزنیم اگر هم تهمت می زنیم با مدرک حرف بزنیم.

    در پایان خلاصه مطالب و سوالات خود را می آورم
    ۱- ارائه مدرک معتبر مبنی بر این که والاترین هدف اصلی پیامبران و امامان و اسلام تشکیل حکومت می باشد.
    ۲- در صورت اثبات سوال اول با مدارک معتبر آیا این کار (تشکیل حکومت) در زمان غیبت نیز والاترین هدف می‌باشد.
    ۳- مدرکی دال بر اینکه مرحوم آیت الله بروجردی ولی فقیه را تالی تلو معصوم می دانند.
    ۴- ارائه مدارکی دال بر اینکه انجمن تفکر رواج فسد را دارد یا اقدامی جهت رواج فساد انجام داده است. (اینکه آنها در جبهه مبارزه با شاه نبوده اند دلیل رواج فساد نیست زیرا اولا در جبهه ای دیگر مشغول به جنگ بودند و بیکار نبودند ثانیا توانش را نداشتند مانند خیلی از ائمه که شرایط مقابله با ظالمین را نداشتند ولی نمی توان به آنها نسبت اقدام به رواج فساد را داد العیاذ بالله)
    ۵- استدلال دوست من در کامنت اول در مقام مقایسه دو هیئت (با توجه به اینکه سرمایه های ما چه عمر و چه مال و چه … محدود است) آیا این سرمایه ها را باید در راه حفظ نظام و حکومت خرج کرد یا در راه حفظ اسلام و اهل بیت و دفاع از آن؟ و اینکه کدامیک ارجحیت دارد؟

    بسیار از وقتی که برای پاسخگویی به این سوالات میگذارید پیشاپیش ممنونم
    امیدوارم همواره پیروز و موفق و سلامت باشید.

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :
    و علیکم السلام و رحمت الله وبرکاته .
    دوست من ! برای گرفتن پاسخ سوالات خود به دفاتر مراجع عظام تقلید مراجعه فرمائید .
    بحمدالله امروزه دسترسی به این دفاتر همانند این مکاتبه به راحتی بوده

    و همه ایشان نیز پاسخگو می باشند و صلاحیت ایشان از من
    برای پاسخگویی بیشتر است
     . اینکه حضرتعالی اینجا مباحث را دنبال می کنید
    اتفاقا به دلیل پاسخگویی بنده نیست که اگر چنین بود عرض کردم دفاتر مراجع صلاحیت
    بیشتری برای پاسخگویی داشته و با وجود آب ، تیمم باطل است . پس حقیقتا اگر دنبال
    پاسخ به سوال هستید ، سر قبری گریه می کنید که مرده ای درونش نخوابیده است .

    دوست من می گوئید سند معتبر از ” مهم
    ترین هدف بعثت پیامبران ” را برایتان بیاورم . واقعا اگر دیدی غیر از این داشته
    باشیدکه: خداوند با تربیت مردم توسط پیامبران ، انبیاء را مبعوث کرد تا جائران و
    ظالمان را طرد کرده و اسباب قدرت را از دست ایشان خارج نماید ” به خطا رفته اید .
    آیا در حیات طیبه ی انبیاء که در قرآن متعدد  به  آن اشاره شده است ،
    چیزی غیر از این ، سراغ دارید ؟
    برخی از انبیاء آنهم آنانی که در قوم خود و یا در محله ی خود به تبلیغ می پرداخته
    اند ، از این قاعده مستثنی بوده اند اگرچه رهبری مردم را عهده دار می شدند و این
    رهبری بدون قدرت امکان پذیر نبود . نمی دانم دقت نمی کنید یا واقعا اهل دقت نیستید
    ؟اصلا تدوین قرآن به صورت یک کتاب کامل و همیشه در دسترس که مجموعه ای وحی هایی بود
    که به پیامبر صورت می گرفت ، نشان بر این مدعاست که اگر وحی ای بود مربوط به زمان و
    مکان خاص ، دلیلی بر مدون کردن آن به صورت یک کتاب نبود و قوانین اشاره شده در آن
    به یک سری قوانین اجتماعی اشاره دارد که کلمه ی ” اتبعوا ” در جای جای قرآن به این
    مهم اشار دارد .

    اگر در زمینه ی آراء فقها تسلط دارید و
    یا از آنها مطلعید حتما به آنچه که بنده عرض کردم دست یافته اید . پس اگر ندیده اید
    بدانید خوب مطالعه نکرده اید . به لینکی هم که داده بودید مراجعه کردیم .
    ما که در این لینک چیزی ندیدیم که خلاصه اش را برایمان بیان فرمودید ! این هم سند
    تصویری آن :

    واقعا اگر قول مرحوم آیت الله العظمی
    بروجردی را مستنداً ببینید خواهید پذیرفت که ولی فقیه حتی در ناموس شما صاحب تصمیم
    است ؟! من که بعید می دانم !

    در مورد بند سوم : پاسخ ندادن شما به آن
    یک سوال بنده ، نمی دانم حکایت از عدم برداشت شماست و یا نخواستن برای پاسخ دادن ؟
    من می گویم در طول مبارزه ، آن فرد مبارزه نمی کند و می رود با آن لات عربده کش خوش
    و بش می کند و هدیه می دهد ، آنوقت این میشود یک نوع مبارزه ی دیگر ؟ نشنیده اید که
    انما یتقبل الله من المتقین ؟ آیا با مقدمه ی فساد اعمال مقبول درگاه الهی خواهد
    بود ؟ واقعا هدیه دادن انگشتری به فرح دیبا مبارزه است با شاه ملعون ؟! چیزی بگوئید
    که در عقل سلیم بگنجد برادر من !

    یک سوال : لطفا شفاف
    توضیح دهید : بر فرض محال خدایی نکرده همان لات ناموس شما را مورد تعرض قرار داده
    است . شما می پذیرید من برای هدفی که دارم مبارزه با آن لات را بی خیال شوم و با آن
    خوش و بش کنم و برایش هدیه ببرم و دست روی دست بگذارم چون هدف دینی دیگری دارم ؟

    تــُف به آن هدف
    دینی که می بیند ناموس مسلمانی مورد تجاوز قرار گرفته اما به خاطر هدفی مقدس و دینی
    ، دست روی دست بگذارد و برای آن لات عربده کش هدیه ببرد که بفرمایید : این هدیه
    ایست برای معشوقه ی شما . مارا هم بی خیال شوید ما کاری به شما نداریم شماهم کاری
    به ما نداشته باشید !

    درباره ی بقیه ی موارد هم بارها توضیح
    دادم با مطالعه ی بدون غرض کامنتهای قبل ، به نتیجه خواهید رسید . عرض کردم فتاوای
    حکومتی امام خمینی را ملاحظه بفرمائید. فتوی معروفی که حضرت امام به جمعی از
    سربازان گمنام حضرت ولی عصر داده بودند .

    در پایان بر این امر معتقدم که حضرتعالی
    هم از سنخ همان دوستان انجمنی هستید که دنبال پاسخ به سوال خود نیستید که اگر واقعا
    به دنبال پاسخ به سوالات خود هستید شرح دادم که چه بکنید ! پس دقت بفرمائید به
    نوشته ای که عرض کردم که در صورت تکرار شما را از قاعده ی جدل کنندگان مستثنی نمی
    بینم .

    اگر بنایتان گرفتن پاسخ به سوالات می
    باشد اینجانب در مناظره ی حضوری با ضبط صوت و تصویر برای انتنشار در رسانه های مد
    نظر حاضر بوده وآماده ی پاسخگویی می باشم . و السلام علی من اتبع الهــــدی

  • حاج حسین آقای عزیز ! کسانی که می گویند تشکیل نظام و حکومت الهی در قرآن اشاره نشده است سخت در اشتباهند و با مطالعه ی تاریخ انبیاء که در جزء به جزء زندگانیشان به این مهم اشاره شده است ، معلوم است که یا قرآن نمی خوانند و یا جزو آن دسته اند که ” ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و …” می باشند .
    مگر نخوانده اند که موسی بعد از سالها تربیت بنی اسرائیل مامور به تشکیل حکومت در بیت المقدس شد . مگر آیاتی همچون : ان الارض یرثها و یا آیاتی چون ” مکناهم فی الارض ” و یا بارزتر از همه انها آیه ” وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ َعِملُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ کَما اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ” به چیزی غیرا ز این مهم اشاره دارد ؟

    اینان یا نمی خواهند ببینند و یا به مصداق حدیث شریف ” رب تال القرآن و القرآن یلعنه ” چشم خود را بر حقیقت بسته اند و مورد لعن قرآن قرار گرفته اند .
    —–

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    چه عرض کنم ؟!

  • العبد says:

    حسین مداحی بی شرف !
    مردک بی دین و ایمان !
    تو اگر کمی دین سرت میشد در پاسخ به سید رضای عزیز چنین مثالی را نمی زدی !
    خاک بر سرت کثافت !

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :
    دوستان عزیز ! توجه داشته باشند : این است تفکر انجمن و انجمنی !

  • امیرعلی شاهمراد says:

    در آیه ۴۱ سوره حج
    می‏خوانیم «اَلَّذینَ اِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الاَرْضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ آتَوُ
    ا الزَّکاةَ وَ اَمَروُا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَو عَنِ الْمُنْکَرِ» [آنها (یاوران
    الهی)کسانی هستند که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را بپا می‏دارند و
    زکات را ادا می‏کنند و امر به معروف و نهی از منکر می‏نمایند.] تعبیر به
    «مَکَّنَّاهُمْ فِی الاَرْضِ» به معنی قدرت بخشیدن به آنها در روی زمین است، ولی
    این تعبیر در بسیاری از آیات قرآن در خصوص قدرت حکومت به کار رفته، چنانکه در سوره
    یوسف در دو آیه می‏خوانیم«وَکَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الاَرْضِ» یوسف/۲۱ و
    درمورد ذوالقرنین آمده است «اِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الاَرْضِ وَ اَتَیْناهُ مِنْ
    کُلِّ شَیْئٍ سَبَباً» کهف/۸۴ [ما به او در روی زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر
    چیزی را در اختیارش نهادیم.] بنابراین مفهوم آیه چنین می‏ شود که یاران خدا هنگامی
    که به حکومت رسیدند از یک سو راه را برای رسیدن به قرب پروردگار که یکی از مظاهر
    آشکار آن نماز است، هموار می‏سازند و از سوی دیگر راه را برای عدالت اجتماعی که یک
    وسیله بارز آن اداء زکات است می‏گشایند، و از سوی سوّم با هرگونه مفسده اجتماعی
    مبارزه کرده، عوامل گسترش نیکی‏ها و خوبیها را در جامعه که یک وسیله مهم آن امر به
    معروف و نهی از منکر است فراهم می‏سازند.
    اگر فرض کنیم که تعبیر به «مکَّنَّا» به معنی هر گونه قدرت بخشیدن بوده باشد باز
    دلالت آیه بر مقصود ما روشن است، زیرا حکومت بارزترین نمونه قدرت است، مرحوم علامه
    طباطبایی در ذیل این آیه می‏گوید «منظور از تمکین در ارض، قدرت بخشیدن به آنهاست که
    هر چه را از امور مربوط به زندگی اراده کنند انجام دهند، بی آنکه کسی مانع آنها
    گردد. (المیزان ۱۴/۳۸۶) آیا چنین قدرتی جز از طریق به دست آوردن حکومت امکان پذیر
    می‏باشد؟ در تفسیر قرطبی این معنی با صراحت بیشتری آمده است، زیرا جمله «اَلَّذینَ
    اِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْاَرْضِ» را به معنی امرا و صاحبان حکومت تفسیر کرده است.
    اصولاً امر به معروف و نهی از منکر که در آیه فوق آمده، چنانکه در مباحث فقهی نیز
    آمده است، دارای مراحل مختلفی است که یک مرحله آن منحصراً در اختیار حکومت است.
    در آیه ۵۵ سوره نور، درباره حکومت صالحان چنین آمده است «وَعَدَ اللهُ الَّذینَ
    آمَنُوا مِنْکُمْ وَ َعِملُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ
    کَما اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِنَّنَّ لَهُمْ دینَهُمُ
    الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ امْناً
    یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً» در این آیه بعد از آنکه خداوند به مؤمنان
    صالح العمل وعده خلافت و حکومت می‏دهد، آن را با چند جمله تعقیب می‏کند که در واقع
    به منزله اهداف این حکومت است، نخست تمکین و قدرت بخشیدن به دین الهی و حاکمیت آن
    بر پهنه اجتماع و دیگر از میان رفتن نا‏امنی‏ها و تبدیل آن به امنیت اجتماعی کامل و
    دیگر عبادت خالی از هرگونه شرک. و به این ترتیب اهداف حکومت طبق این بیان عبارتند
    از :
    ۱ـ حاکمیت دین و قوانین الهی بر همه اجتماع٫
    ۲ـ استقرار و امنیت کامل در همه جا.
    ۳ـ عبادت خالصانه پروردگار و برچیده شدن آثار شرک و بت پرستی.
    در واقع هدف نهایی همان تکامل انسان و سیر الی الله است که استقرار امنیت و حاکمیت
    و قوانین الهی، مقدّمه وصول به آن محسوب می‏ شود. به این ترتیب اهداف حکومت الهی را
    می‏توان در امور زیر خلاصه کرد
    ۱ـ تعلیم و تربیت و رشد جامعه در جنبه‏های علمی و اخلاقی.
    ۲ـ تأمین آزادی‏های انسانی و نفی هر گونه اسارت و استعمار بشر، به وسیله بشر خواه
    در جنبه‏های فکری باشد یا سیاسی، نظامی و اقتصادی.
    ۳ـ اقامه عدل و تأمین عدالت اجتماعی در تمام سطوح جامعه.
    ۴ـ فراهم ساختن امنیت اجتماعی به عنوان مقدمه‏ای برای وصول به اهداف دیگر.
    ۵ـ فراهم کردن مقدمات بندگی خدا و سیر الی الله و تکامل انسانی و رسیدن به مقام قرب
    الهی که به اصطلاح غایَهُ الْغایاتِ وَ مُنْتَهی الرَّغَباتِ است.
    ه اعتقاد اندیشمندان, دولت مجموعه ای است متشکل از سه رکن اقتدار سیاسی, قلمرو و
    جمعیت. بنابراین دولت همان حاکمیتی است که ارکان سه گانه فوق را به هم مرتبط می
    سازد.(۱) در ابتدا باید خاطر نشان ساخت هر جا سخن از حکومت اسلامی به میان می آید
    مقصود دولت اسلامی و یا حاکمیت سیاسی اسلام است.

    مفهوم حکومت اسلامی

    امام خمینی سلام‌الله‌علیه در نظریات فقهی خود درباره اداره نظام اسلامی و اجرای
    احکام شرع از استقرار و ایجاد (حکومت اسلامی) و یا (دولت اسلامی) نام برده اند و در
    خصوصِ تمایز حکومت اسلامی از سایر حکومت ها, از منظر فقهی امام سلام‌الله‌علیه,
    (حکومت اسلامی) با (سلطنت) متفاوت است. (حکومت اسلامی از بدو تائسیس بر (سلطنت و
    ولایتعهدی) خط بطلان کشیده و بساط آن را در صدر اسلام در ایران و روم شرقی و مصر و
    یمن بر انداخته است.(۲) حکومت اسلامی از نوع (استبدادی) و یا (مشروطه سلطنتی) نیست,
    بلکه حکومت اسلامی حکومت قانون الهی بر مردم است.(۳)

    در حکومت اسلامی, حکومت کنندگان در اجرا و اداره مقید به یک مجموعه شرط هستند که در
    قرآن کریم و سنت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم معین شده است. (مجموعه شرط)
    همان احکام و قوانین اسلام است که باید رعایت و اجرا شود.(۴)

    بنابراین نقطه تمایز نظام اسلامی با سایر دولت هایی که دارای حکومت های استبدادی,
    مشروطه سلطنتی و یا سایر حکومت ها است از دیدگاه ایشان در (رعایت و اجرای قوانین و
    مقررات اسلامی) است.

    ضرورت عقلی ایجاد حکومت اسلامی

    در مورد دلایلی که تشکیل حکومت اسلامی را خصوصاً در عصر غیبت امام معصوم ضروری و
    مقتضی می نماید, امام خمینی سلام‌الله‌علیه به سیره نبوی استناد نموده اند. دلایل
    ایشان عبارت اند از:
    سنت و رویّه پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم دلیل بر تشکیل حکومت است, زیرا

    اولاً: خود تشکیل حکومت داد. و تاریخ گواهی می دهد که تشکیل حکومت داده, و به اجرای
    قوانین و برقراری نظامات اسلام پرداخته و به اداره جامعه برخاسته است: والی به
    اطراف می فرستاده, به قضاوت می نشسته, و قاضی نصب می فرمود, یا سفرایی به خارج و
    نزد ر…سای قبایل و پادشاهان روانه می کرده; معاهده و پیمان می بسته; جنگ را
    فرماندهی می کرده و خلاصه, احکام حکومتی را به جریان می انداخته است.

    ثانیاً: برای پس از خود به فرمان خدا تعیین (حاکم) کرده است. وقتی خداوند متعال
    برای جامعه پس از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تعیین حاکم می کند, به این
    معناست که حکومت پس از رحلت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نیز لازم است. و چون
    رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با وصیت خویش فرمان الهی را ابلاغ می نماید,
    ضرورت تشکیل حکومت را نیز می رساند.(۵)

    از دیدگاه فقهی امام خمینی سلام‌الله‌علیه (ضرورت اجرای احکامِ شرع) همان طور که
    تشکیل حکومت اسلامی را در زمان رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ایجاب می نموده,
    دلیلی است بر لزوم ایجاد حکومت اسلامی و تشکیل آن در عصر حاضر. بدیهی است ضرورت
    اجرای احکام, که تشکیل حکومت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را لازم آورده,
    منحصر و محدود به زمان آن حضرت نیست; و پس از رحلت رسول اکرم
    صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نیز ادامه دارد.(۶)

    هم چنین لزوم وحدت اسلامی ) دلیلِ عقلی دیگری است بر ضرورت ایجاد حکومت اسلامی که
    توسط امام خمینی سلام‌الله‌علیه ارائه شده است: ما برای این که وحدت اسلام را
    تائمین کنیم, برای این که وطن اسلام را از تصرّف و نفوذ استعمارگران و دولت های دست
    نشانده آن ها خارج و آزاد کنیم, راهی نداریم جز این که تشکیل حکومت بدهیم.(۷)

    مضافاً, ضرورت نجات محرومان و مبارزه با ظالمان, (وظیفه مسلمین و علمای اسلامی) را
    در ایجاد دولت اسلامی مشخص و محرز می کند: (ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را
    نجات دهیم. ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و دشمن ظالمین باشیم. همین وظیفه است که
    امیرالمومنین علیه‌السلام در وصیّت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذکر می دهد و می
    فرماید: وَ کُونا لِلظّالِمِ خَصماً, و لِلمَظلُومِ عَوناً.(۸)

    علمای اسلام موظف اند با انحصارطلبی و استفاده های نامشروع ستمگران مبارزه کنند; و
    نگذارند عده کثیری گرسنه و محروم باشند, و در کنار آن ها ستمگران غارتگر و حرام
    خوار در ناز و نعمت به سر ببرند.(۹)

    از سوی دیگر, پیرامون ضرورت ایجاد ارکان حکومتی برای حکومت اسلامی, امام خمینی
    سلام‌الله‌علیه ایجاد قوه مجریه و تصدی حاکم اسلامی برای اجرای احکام و مجموعه
    مقررات و قوانین شریعت الهی را ضروری و الزامی دانسته اند: مجموعه قانون برای اصلاح
    جامعه کافی نیست. برای این که قانون مایه اصلاح و سعادت بشر شود, به قوه مجریه
    احتیاج دارد. به همین جهت, خداوند متعال در کنار فرستادن یک مجموعه قانون, یعنی
    احکام شرع, یک حکومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است. رسول اکرم
    صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در رائس تشکیلات اجرایی و اداری جامعه مسلمانان قرار داشت.
    علاوه بر ابلاغ وحی و بیان و تفسیر عقاید و احکام نظامات اسلام, به اجرای احکام و
    برقراری نظامات اسلام همت گماشته بود تا دولت اسلام را به وجود آورد.(۱۰)

    از دیدگاه فقهی امام خمینی سلام‌الله‌علیه, تشکیل حکومت اسلامی یکی از احکام اولیه
    اسلام است به طوری که ایجاد آن مقدم بر تمامی احکام فرعیه حتی نماز, روزه و حج است.
    چه این که حکومت اسلامی شعبه ای از ولایت مطلقه رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم
    است.(۱۱)

    هدف از ایجاد حکومت اسلامی

    امام خمینی سلام‌الله‌علیه حفظ نظام جامعه اسلامی, جلوگیری از بی نظمی و هرج و مرج
    در میان امت اسلامی, حفظ حدود و ثغور کشور اسلامی از هجوم بیگانگان و اجرای احکام
    الهی را از جمله اهداف اصلی در استقرار حکومت اسلامی می دانند: با توجه به این که
    حفظ نظام جامعه از واجبات مورد تائکید شرایع الهی است و بی نظمی و پریشانی امور
    مسلمانان نزد خدا و خلق امری نکوهیده و ناپسند است, و پر واضح است که حفظ نظام و
    سدّ طریق اختلال, جز به استقرار حکومت اسلامی در جامعه تحقق نمی پذیرد, لذا هیچ
    تردیدی در لزوم اقامه حکومت باقی نمی ماند. علاوه بر آن چه گفتیم, حفظ مرزهای کشور
    اسلامی از هجوم بیگانگان و جلوگیری از تسلط تجاوزگران بر آن, عقلاً و شرعاً واجب
    است. تحقق این امر نیز جز به تشکیل حکومت اسلامی میسّر نیست.(۱۲)

    هم چنین با استناد به بخشی از خطبه امیر المومنین علیه‌السلام در نهج البلاغه که در
    آن امام علی علیه‌السلام می فرماید:

    اَما و الَّذی فَلَق الحبةَ و بَراَ النَّسَمةَ, لَولا حضور الحاضِرِ وَ قِیامُ
    الحُجَّةِ بِوُجوُدِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذ اللّه عَلی العلماء اَن لا یُقارُّ وا
    عَلی کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لاسَغَبِ مظلوم, لاَلقَیت حَبلَها عَلی غارِبها.(۱۳ )

    هان! سوگند به آن که بذر را بشکافت و جان را بیافرید, اگر حضور یافتن بیعت کنندگان
    نبود و حجت بر لزوم تصدی من با وجود یافتن نیروی مددکار تمام نمی شد, و اگر نبود که
    خدا از علمای اسلام پیمان گرفته که بر پرخوری و غارتگری ستمگران و گرسنگی جانکاه و
    محرومیت ستمدیدگان خاموش نمانند, زمام حکومت را رها می ساختم.

    امام خمینی سلام‌الله‌علیه با استناد به کلام امیر المومنین علیه‌السلام نجات مردم
    محروم, و مبارزه با سلطه گری و سلطه جویی را از اهداف تشکیل دولت اسلامی می
    دانند.(۱۴)

    ویژگی های حکومت اسلامی

    الف) از دیدگاه امام خمینی سلام‌الله‌علیه یکی از ویژگی های اساسی حکومت اسلامی این
    است که در آن حاکمیت مطلق و انحصاری از آنِ خداوند است. در حکومت اسلامی حاکمیت
    مطلقه از آنِ خداوند به مثابه (سلطان حقیقی) است.(۱۵)

    ب) علاوه بر آن, قانون حاکم بر حکومت اسلامی منحصراً قانون الهی است:

    حاکمیت منحصر به خداست و قانون, فرمان و حکم خداست. قانون اسلام, یا فرمان خدا,
    برهمه افراد در دولت اسلامی حکومت تام دارد. همه افراد, از رسول اکرم
    صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد, تا ابد تابع قانون
    هستند: همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده و در لسان قرآن و نبی
    اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بیان شده است.(۱۶)

    ج) با عنایت به این که:

    احکام اسلامی, اعم از قوانین اقتصادی و سیاسی و حقوقی, تا روز قیامت باقی و لازم
    الاجراست.(۱۷)

    و نظر به این که: اجرای احکام الهی جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی امکان پذیر
    نیست.(۱۸) خداوند برای ابلاغ و اجرای احکام اسلام, رسول خود پیامبر اکرم
    صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را به عنوان جانشین خود بر زمین منصوب و عهده دار سرپرستی
    و ولایت حکومت اسلامی کرده است.
    پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نیز امام علی علیه‌السلام و فرزندان معصوم او
    را تا زمان غیبت به امامت و زمامداری امت اسلامی منصوب نموده است.(۱۹)

    د) در زمان غیبت امام معصوم (عج):
    بنا به تشخیص عقل و راهنمایی نقل, تداوم حکومت و ولایت اسلامی امری ضروری است.(۲۰)

    بنابراین در زمان غیبت امام دوازدهم (عج) احکام الهی نمی بایست معطل بماند و اجرا
    نشود, بلکه:امروز و همیشه وجود (ولی امر) (زمامدار اسلامی), یعنی حاکمی که قیّم و
    برپا نگهدارنده نظم و قانون اسلام باشد, ضرورت دارد, وجود حاکمی که مانع تجاوزها و
    ستمگری ها و تعدی به حقوق دیگران باشد; امین و امانت دار و پاسدار خلق خدا باشد;
    هادی مردم به تعالیم و عقاید و احکام و نظامات اسلام باشد; و از بدعت هایی که
    دشمنان و ملحدان در دین و در قوانین و نظامات می گذارند جلوگیری کند.(۲۱)

    منبع:مقاله حکومت اسلامى و رهبرى آن از نظر امام خمینى(ره) نویسنده:سید محسن شیخ
    الاسلامى

    پى نوشت ها:

    ۱٫ در این تحقیق دولت به معنای State و یا Etat در نظر گرفته شده است و نه حکومت به
    معنای Gouvernement رجوع شود به: سید خلیل خلیلیان, حقوق بین الملل اسلامی
    (چاپ چهارم: تهران, دفتر نشر فرهنگ اسلامی, ۱۳۷۲) ص۱۲۷٫
    ۲٫ امام خمینی, ولایت فقیه (چاپ سوم: تهران, م…سسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
    سلام‌الله‌علیه, ۱۳۷۴) ص۷٫
    ۳٫ همان, ص۳۳٫
    ۴٫ همان, ص۳۳٫
    ۵٫ همان, ص۱۸٫
    ۶٫ همان.
    ۷٫ همان, ص۲۷٫
    ۸٫ همان, ص۲۸٫
    ۹٫ همان.
    ۱۰٫ همان, ص۱۷٫
    ۱۱ . امام خمینی, صحیفه نور, ج۲, ص۱۷۰٫
    ۱۲٫شئون و اختیارات ولی فقیه, ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع امام خمینی
    سلام‌الله‌علیه (چاپ چهارم: تهران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی, ۱۳۷۴) ص ۲۳٫
    ۳ . نهج البلاغه, خطبه۳ (معروف به شقشقیه).
    ۴ . ر. ک: ولایت فقیه, همان, ص۸۰ـ۷۰٫
    ۵ . همان, ص۸٫
    ۶ . همان, ص۴۳٫
    ۷ . ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع امام خمینیسلام‌الله‌علیه, همان, ص۳۰٫
    ۸ . همان, ص۳۰٫
    ۹ . همان, ص۹۰٫
    ۲۰٫ همان

     

  • ارسطو says:

    سلام
    حرقی ندارم جز اینکه منتظر میشینیم ببینیم وقتی نوری زاد جاشو به شما داد چه میکنین و چی میگین.
    یاعلی

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

     
    سلام . به نظرم انتظار فرج ( کمی البته تاکید می کنم کمی !) از این انتظار افضل باشد .حالا هرجور خودتان صلاح بدانید .

  • سید رضا says:

    بسیار ممنون و متشکرم از شما استاد عزیز

    نمی دانم چرا لینک کار نکرده چون من دقیقا آدرس آن را کپی و بازگردان کرده بودم و الان هم که چک کردم لینک مشکلی نداشت

    http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=5941&MagazineArticleID=61095

    به هر تقدیر اگر جویای دیدگاه فقها در باب ولایت فقیه و مخصوصا دو فقیه بزرگ مانند مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و حضرت امام (ره) می باشید در گوگل عبارت ذیل را جستجو نمایید.
    “دلایل عقلی ولایت فقیه از نگاه آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی”
    لینک اول مربوط به سایت حوزه است که مقاله ای در این زمینه دارد و من در آن مقاله تالی تلو بودن ولی فقیه با امام معصوم را در دیدگاه هیچ کدام از این دو بزرگواران ندیدم.
    بگذریم. بسیار ممنونم از اینکه حداقل مرا در بن بست نگذاشتید و مرا برای پاسخ به سوالاتم به دفتر مراجع ارجاع دادید.

    چند نکته را هم جا دارد در پایان بیان نمایم.
    ۱- من اصلا برای جدال و مناظره نیامدم. شما را فردی با اطلاع یافتم خواستم سوالاتم را پاسخ بگوید. شما نیز در حد مقدور پاسخ گفتید و مابقی را به دفتر مراجع ارجاع دادید که بسیار از دقت شما ممنونم. (همین چند نکته ای را هم که گفته اید من را مدیون خود کرده اید چرا که مولا فرمود من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا) لذا اگر از کامتهای من برداشت مناظره داشته اید من عذر خواهی میکنم (بحث شاگردی و استادی بود از ابتدا نه مناظره استاد عزیز)

    ۲- من همانطور که گفتم نه انجمنی بودم نه هستم نه خواهم بود و اصلا در مقام دفاع از آن گروه نبودم تنها گلایه من این بود که تمامی رسانه های ما انقلابیون در حال تخریب، خطرناک جلوه دادن عقاید، انحراف در دین و … از این گروه می باشیم با اینکه من که مدتی با برخی از این افراد حشر و نشر داشتم این انحرافات را ندیدم. همان طور که شما نیز در متن اصلی به صورت ضمنی به خصوصیات مثبت آن فرد روحانی اشاره داشته اید. آیا در آن روحانی (که می گویید از سران انجمن هست) خصوصیاتی مبنی بر گسترش و رواج گناه و … دیدید یا خیر؟)

    ۳- ولایت فقیه اصل والایی است اما بدانیم که افراط و تفریط در هر امری ما را به کج راهه می برد. چرا مطالب را که خود حضرت امام در حیطه اختیارات ولی فقیه نمی دانند امروزه در رسانه ها جزو اختیارات ولی فقیه می آوریم بگونه ای که در جامعه وقتی یک بسیجی یا انقلابی را می بینند می گویند اینها ۱۴ امامی هستند!!

    ۴- تنها خواسته من این بود که نیروهای مذهبی بجای متهم ساختن یکدیگر و منحرف جلوه دادن هم و انتقادهای بیجا از مواضع هم (هم انجمنی ها را می گویم و هم انقلابیون و بسیجی ها را) توان خود را با هم جمع نمایند و در برابر دشمنان تشیع به مقابله برخیزند. هر کدام یک گوشه کار را بگیرند و مشکلات فرعی و داخلی را کنار بگذارند. اصل این است و شیطان هر دو گروه را به فرعیات مشغول داشته است متاسفانه.

    ۵- در بحث انگشتر و فرح من واقعیت را نمی دانم. اما مانند یک محقق هر دو احتمال برای من متصور است. اول اینکه مرحوم حلبی اشتباه کرده باشد (معصوم که نیست) و نباید این کار را می کرده است. دوم اینکه شاید نیت دیگری در کار باشد مثلا با اینکار توانسته باشد محدوده فعالیت بهاییان در دربار شاه را با جلب نظر همسر شاه و نفوذ او در شخص شاه کم نماید. الله اعلم. اگر حالت اول باشد مذموم است و اگر حالت دوم باشد ممدوح و چرتکه اعمال در دست خداست و اوست که از نیات پنهان افراد آشکار است. اما اینقدر متوجه هستم که نباید به خاطر یک یا هر تعدادی اشتباه به آنها اتهام مروج فساد زد که این خود اشتباهی بزرگتر از سایر اشتباهات است. در این مورد هم خود مرحوم حلبی باید جوابگوی اعمال خود باشد و من وکیل ایشان نمی باشم. اما احتمال اینکه برداشت شما از این اتفاق تنها حالت اول باشد خلاف روحیه ایست که از شما انتظار می رود.

    خداوند به همه توفیق خدمت به اهل بیت و اعتلای نام آن بزرگواران و از میان برداشتن دشمنان آنان را عنایت نماید.

    اللهم وفقنا لما تحب و ترضی وجعل عواقب امورنا خیرا

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

     
    الان مجدد اون لینک رو چک کردم متاسفانه باز نکرد احتمالا اشکال از دستگاه من می باشد . بنده بحثم حکومت بود نه ولایت فقیه که در باب ولایت فقیه بزرگانی داد سخن داده اند و با عرض پوزش نه شما و نه من در حد و اندازه ی این مبحث فقهی نیستیم .
    عقیده ی بنده را در باب مطالبی که فرمودید تحت عنوان مطلب ” تلقی نادرست از مفهوم ولایت فقیه ” می توانید ملاحظه بفرمائید .(چند خط بیشتر نیست http://maddahi.ir/?p=296 )
    مرحوم آقای حلبی هم در حد و اندازه ی اهدای انگشتری به شاه و یا فرح نبودند که البته دون شان شاه بود اگر از او قبول چنین هدیه ای کند و یا رسانه ای شود . اهدای انگشتری مربوط به مقتدای آقای حلبی و همفکرانش بود که وی را برای مقابله تفکر انقلابی امام خمینی علیه ایشان علم کردند و صلاح نمی دانم در این نوشتار بیش از یکبار نامی از ایشان برده شود . به کامنت ها مراجعه فرمائید .
    اصلا توجیه شما در بند ۵ راهم قبول نداشته و ندارم و هر وقت جسارتا بدون تعارف با خودتان جواب آن سوال را دادید ( البته نه به من بلکه در ذهن حق جویتان به خودتان ) آنگاه خودتان به تفکر اشتباهتان پی خواهید برد .

    در پایان یک نکته را یاد آوری می کنم و این بحث را خاتمه می دهم که لااقل در حیطه حوصله ی این حقیر نیست :
    اگرچه زنده نگه داشتن نام اهل بیت بسیار خوب است اما اگر به همین نام اکتفاء شود ، بسیار خطرناک خواهد بود . باید تفکر این ذوات مقدسه منتشر شود .
    التماس دعا / یاعلی

  • پایدار says:

    (خواهشمندم این نوشته من را جایگزین نوشته ارسال شده قبلی کنید)

    سلام
    مومن خدا یا باید در صداقت شما شک کرد یا در کیاست شما ! در صداقتتان شک نمیکنم و درباره کیاستتان … به شما توجه میدهم .
    امام هادی علیه السلام در مجلس حاکم عباسی نماز میخواندند یکی از مخالفان وارد شد و حضرت را در حال نماز دید و گفت تا کی میخواهی اینقدر ریاکاری کنی ؟ حضرت فرمودند اگر در این نسبتی که به من دادی دروغ میگویی خدا ریشه ات را بکند ؛ آن فرد افتاد و مرد .
    در مثل مناقشه ای نیست . اما اتفاقی که افتاد این بود که او ظاهر خوب عمل را دید و به باطن عمل تهمت فساد زد .
    حضرت فرموده اند بین راست و دروغ ۴ انگشت فاصله است ، فاصله چشم و گوش ! آنچه میبینی راست است و آنچه میشنوی دروغ .
    شما در قضاوتتان آنچه با دقت دیده اید را ( با معیار حق بسنجید و ) باور کنید و درباره آنچه ندیده اید تا وقتی مطمئن نشده اید اظهار نظر نکنید و اظهار نظر دیگران را هم نه رد کن و نه قبول . وقتی به اطمینانی رسیدید که حجت بین شما و خدا باشد آن را باور کنید .
    با یک فرد مخالف شیعه مواجه شدم او شروع کرد به تهمت زدن به شیعه که شما چنین و چنان میگویید (همه دروغ) من گفتم اگر کسی چنین عقیده ای داشته باشد بر باطل است حال لطفا به من نشان بده کدام یک از علمای شیعه چنین اعتقاداتی را گفته اند ؟ او گفت من از علمایمان شنیده ام !! گفتم هر وقت این عقاید باطل را از عالم شیعه دیدی به من بگو تا من هم با او مخالفت کنم ولی تا وقتی ندیده ای حق تهمت نداری و او ساکت شد . در مقابل، او از مواردی که شیعه درباره بزرگان آنها میگوید پرسید و خواست پاتک بزند که خدا را شکر من درباره آنچه به او گفته بودم مطالعه کرده بودم و وقتی دید از علما و مفسران آن کاملا مطلع هستم و سخن میگویم باز هم ساکت شد .
    اما درباره کیاست شما :
    مرد مومن شما به نزد یکی از (به قول خودتان ) بزرگان انجمن رفته اید و رفتار مومنانه از او دیده اید ، خوب درباره همه آنچه درباره انجمن شنیده اید ازخود او میپرسیدید تا او حقیقت ماجرا را برای شما روشن کند . نکند او را فردی حقه باز و دروغگو شناختید که نمیتوان به سخنش اعتماد کرد ؟!
    شما از مجلس یکی از بزرگان این گروه خارج شدید و درباره آن گروه از این و آن و این کتاب و آن کتاب سخن میشنوید و باور میکنید و برای دیگران هم نقل میکنید ؟!!!
    این منطق قضاوت اسلام است ؟ خدا ترسی در کجای این رویه است ؟نمیدانم !
    من این کار را کرده ام و نتیجه هم گرفته ام .

    نگویید که به نقش بسیار بسیار موثر تبلیغات در وارونه کردن و جهت دادن به افکار بی خبرید که باور نمیکنم . شما اگر سال ۸۲ با آن بنده خدا مواجه شدید من در سال ۶۴ کتاب حزب قاعدین زمان باقی را از معلممان هدیه گرفتم و خواندم و بعد که بیشتر دقت کردم فهمیدم آن خارجی درست گفته که:
    ” دروغ هرچه بزرگتر باور کردنش آسان تر !”

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

     
    عزیزم ! من در کامنتهای قبلی هم نوشته بود عماد الدین باقی را فردی سست عنصر و بی اراده می شناسم و نوشته های وی برای من قابل استناد نیست .
    در مورد بقیه ی نوشته هایتان هم مفصل در کامنتهای قبلی نوشته ام . مشکل شما اینست که معصوم را آنگونه که می خواهید تفسیر می کنید و نه آنطور که هست .

  • میعاد says:

    سلام
    جناب مداحی ما اون لینک رو کلیک کردیم و مقاله ای با عنوان زیر ظاهر شد :

    ” دلایل عقلی ولایت فقیه از نگاه آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی
    پدید آورنده : ابوالقاسم مقیمی حاجی ، صفحه ۸۳ “

  • آیت اللهی says:

    با سلام
    جناب آقای حسین مداحی
    در بررسی کامنت ها متوجه شدم که در یادداشت آقای عابدی در کامنت ۱۴ متوجه شدم که لینکها اشتباه آورده شده است لطفا در صورت امکان آنها را به موارد ذیل تصحیح نمایید تا کسانی که در جریان سیر بحث هستند به مشکل بر نخورند.

    http://www.hamgaman.blogfa.com/

    http://marzbanan.blogfa.com
    با تشکر

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

     
    انجام شد .

  • پایدار says:

    سلام
    اگر دقت نوشتار شما مانند دقتتان در مطالعه نوشته قبلی من باشد که توجیه خوبی برای خطای مفرط شما در قضاوت است ! چرا نقد مخاطبان خود را بر نمی تابید ؟
    اینکه ناصحانه به شما بگویند اگر درباره فردی یا گروهی چیزی شنیدی برو و از خود آنها حقیقت موضوع و واقعیت امر را بپرس چه ربطی به موضعگیری درباره معصومین دارد ؟!!!
    باز تکرار میکنم شاید این بار بخوانید : اگر شما آن فرد روحانی را دروغگوی حقه باز و خیانتکار و غیر قابل اعتماد میدانید و می شناسید در اینصورت همین مطلب را اعلام کنید؛ اگر هم او را چنین شخصیتی نمیدانید و از طرفی او را از بزرگان انجمن تشخیص داده اید باید فرصت را مغتنم بشمارید و از او بپرسید درباره انجمن اختلاف نظر هست و عده ای شما را به فساد و تباهی و همکاری با ساواک و هدیه دهنده به فرح و مخالف انقلاب و مخالف دفاع از ناموس و کشور و … میدانند . آیا شما چنین اعتقادی دارید ؟ اگر داشته باشد و راستگو باشد میگوید بله این باور را دارم و دفاع میکند . اگر هم انکار کند آنوقت شما دلائل و مستندات محکم و تحقیق شده خودتان را به او نشان میدهید و از او طلب پاسخ میکنید . ولی اگر خواستید این رویه منطقی و منصفانه و شرعی و خداپسندانه را در پیش گیرید ( گفتم اگر) حتما و حتما همه مستندات تحقیقی و محکم خود را همراه ببرید تا ایشان را با ارائه اسناد خود روبرو کنید .
    این روش یک محقق آزاد و غیر مقلد است . اگر هم علاقمند به انس گرفتن با آنچه درباره انجمن شنیده اید و این طرف و آن طرف خوانده اید هستید که خوب مزاحم شما نمیشویم و برایتان خواب خوشی را آرزو می کنیم .

  • مهدی says:

    أَوَلَمْ یَسِیرُ‌وا فِی الْأَرْ‌ضِ فَیَنظُرُ‌وا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُ‌وا الْأَرْ‌ضَ وَعَمَرُ‌وهَا أَکْثَرَ‌ مِمَّا عَمَرُ‌وهَا وَجَاءَتْهُمْ رُ‌سُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللَّـهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَـٰکِن کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ﴿الروم: ٩﴾

    همانطور که قبلا گفتم امثال شما وقتی بیدار می شوید که شرایط جبری بر شما تحمیل شود(آنهم شاید)

    حکومت هایی قبل از شما بسیار محکم تر و مردمی تر بودند که ادعای نماینده ی خدا بودن داشتند. بهتر است مطالعه ای در تاریخ بکنید یا اگر فرصت و ظرفیت عبرتش را ندارید تورقی در قصص قرآن نمایید.

    ایراد شما آن است که نقطه ی پرگارتان و معیارتان آیت الله خمینی مرحوم است و اگر هم دفاعی از اسلام یا ولایت می کنید به خاطر ایشان و حکومتشان است.

    در درستی کار ایشان فعلا حرفی نیست. اما” کار خراب کن” امثال شمایید که حتی “او” را هم به درستی نشناختید و به معرفی افکار او از کاتال افکاری خاص که مصادره اش کردند بسنده کردید و بنده ی آن گروهی شدید که تمام هم و غم شان کسب قدرت و به چنگ آوردن حکومت بود.

    انصافا اگر روزی به اشتباهات امام خمینی(ره) پی ببرید (که او نیز معصوم نبود) چه بر سرتان می آید؟

    شما که بر سر شاخ نشسته و اره در دست مشغول بریدن بیخ آن هستید فقط زمانی که با سر به زمین بخورید بیدار خواهید شد که دیر است، و گوشتان بدهکار فریادهای هشدار اطرافتان نیست.
    شما که به حاطر توجیه و صرفا”برای بی حواب نگذاشتن” من و “اظهار فضل” خود حاضرید تمام علمای شیعه را انکار کنید و همه را دارای انحرافاتی بدانید که شخص شخیصتان کشف نموده و البته پس از “انقلاب” فاش نموده اید، دیگر گوشتان به کدامین استدلال بدهکار خواهد بود؟!

    کمی هم از دایره ی بسیج و ولایت فقیه پایتان را بیرون بگذارید. باور کنید هنوز هم بحث ولایت فقیه در حوزه ها مورد بررسی است با تمام مخالفت ها و موافقت ها و استدلال های علمی.
    باور کنید چیزهایی فراتر از دینی که به شما معرفی کرده اند در دین واقعی هست!
    باور کنید حکومت، رکن شیعه نیست که اگر نبود دین از بین برود. بلکه وسیله ای است.

    می دانید این باور شما از دین چقدر به معرفی امامت در نظر اهل تسنن نزدیک است؟! آنها امامت را خلاصه شده در حکومت می دانند. شما چه؟

    آیا نتیجه ی حکومت ۳۳ ساله بیشتر کردن کمیت و کیفیت دینداری بوده یا نقصان آنها؟ به برآیند نتیجه ی تلاشهای حکومت در راه دین، چه نمره ای می دهید؟

    باور کنید امامان ما بهتر از شماها راه حفظ دین را بلد بودند، و آن پرورش شاگردان و مکتب تربیت بوده، نه حکومت. امام حسین علیه السلام هم برای احیای دین جدش قیام کرد، نه به زعم شما برای تشکسل حکومت.
    راستی برای سند این حرف مبادا به مرکز اسناد انقلاب برویدها. لطفا به سخنان خود امام حسین رجوع کنید.البته اگر روایات را معتبر و قابل استاند می دانید!

    خلاصه ی کلام:
    انحراف شما از آنجا پیداست، و از آنجا جامعه ی ما منحرف شده، که جای امام و ماموم عوض شده و شما برای مراجع تقلید تعیین وظیفه می کنید و قبل از آنها تشخیص می دهید و بیش از آنها احساس وظیفه و احساس اطلاع می کنید.
    در حالیکه آقای خامنه ای با تمام توان تا جاییکه امکان داشته اند از انجمن دفاع کرده اند و حتی امروز هم مشاورین و مسئولانی انجمنی را به کار می گیرند، باز هم امثال شما ادعای اطلاع و استناد و … دارید، دیگر با شما چه می توان گفت و کدامین برهان در شما اثر خواهد کرد.(این مقدار هم برای خوانندگان آینده ی این صفحه نوشته شد)

    انجمنی ها اولویت هایی بالاتر از دفاع از خود دارند. هر چه می خواهید بگویید و بگویند که فعلا قدرت در دست شماست.
    انشاالله بعد از ظهور ببینیمتان.

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

     
    ان شاء الله در ایام دولت کریمه ی آقا می بینمتان .
    در خانه ی دلتان اگر یک کس بود ، فقط یک حرف بس بود اما حیف …
    هم الان قدرت داریم و هم می توانیم و هم می گوئیم .
    تا کور شود هر آنکه نتواند دید

  • امیر الهی says:

    جناب مداحی عزیز
    چرا جواب من رو ندادی ؟
    من میخوام بدونم شما در چه امری متخصص هستی که بتونم از بیاناتت استفاده کنم
    چیزی که من اینجا می بینم اینه که شما در
    فقاهت
    سیاست
    تاریخ
    بیان
    بنان
    ….
    متخصص هستی و داری راجع به یه عده آدم اظهارنظر میکنی
    و در همه زمینه ها هم از خودت مطلب می نویسی
    دوست عزیز
    یا شما متخصص در همه امور هستی یا نیستی
    اگر هستی که اعلام کن هستی و مدارک مثبته در این زمینه رو هم ارائه کن
    اگر نیستی هم که دلیلی نداری با مغلطه و استفاده از فنون مناظره بحث رو به بیراهه بکشونی
    اهل البیت ادری بما فی البیت !

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

    و علیکم السلام و رحمت الله . اگر خواستید بدانید بنده حضوری در خدمتتان هستم .
    ایمیل بدهید آدرس بدهم تشریف بیاورید . التماس دعا

  • امیر الهی says:

    اهل فرار هم هستی اخوی ؟!

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

     
    کسانی اهل فرارند که از ملاقات حضوری و یا حتی نوشتن ایمیلشان ترس دارند نه این کمترین
    ماکه هم ایمیل داریم
    هم وعده ی ملاقات حضوری دادیم و هم مشخصاتمان در اینترنت در دست همه هست .
    کمی حوصله داشتی یه سرچی می کردی ببینی حسین مداحی کیه .
    اهل فرار اگر بودم تو دنیای مجازی با نام حقیقی نمیومدم عزیزم !

  • محمد says:

    سلام
    ۴۴ سال دارم
    بچه انقلابم، اولین مرجع تقلیدم مرحوم امام بود
    جبهه هم رفتم
    با حجتیه شهرمون هم آشنا
    از اول تا آخر متن تون رو کامل خواندم
    خیلی خیلی جالب بود
    فقط از بی حرمتی به آیت الله خویی ناراحت شدم
    راستی خوب نمی دونستم این حجتیه اینقدر خدمتگذار و مقدسند
    خدا خیرشون بده
    قبل از انقلابی که همه خواب بودند اینها فعال….
    همگام با انقلاب تا اینها را از همه جا بیرون کردند…
    حالا هم انجام وظیفه…

    حاج حسین آقا
    یک دور بی طرفانه کامل بخون اگه غیر این فهمیدی
    وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏

  • هادی says:

    جناب مداحی آتش خدا سوزاننده است از تهمت به عاشقان امام عصر پرهیز کن که روزهای سختی در انتظارت خواهد بود.حقانیت انجمن حجتیه مثل روز روشنه .همین که ۳۰ سال از انقلاب گذشته و خطایی از آن ها سر نزده.و مدرکی برای تهمتهای خود ندارید جز گفته های بعضی افراد.امیرالمومنین میفرماید:میان حق و باطل ۴انگشت فاصله است.حق آنست که به چشم ببینی.باطل آن است که با گوش بشنوی.

  • اسدی says:

    متاسفانه جنابعالی به علت بی اطلاعی از گذشته انجمن حجتیه و تحت تاثیر بودن از مقالات تکراری و بی اعتبار در اینترنت و بدون اینکه به خود زحمت بدهید با بعضی از افراد منتسب به انجمن که نمونه اش شما را حیرت زده کرده از نزدیک گفتگو گنید هیچ چیز تغییر نمیکند . وقتی یک آدم بی ادب و بی تربیت تحت عنوان “العبد” که در این محیط مجازی معلوم نیست چه کسی است به شما توهین میکند شما فی الفور نتیجه میگیرید و میگوئید: {{ دوستان عزیز ! توجه داشته باشند : این است تفکر انجمن و انجمنی ! }} تا زمانی که در دل شما کینه از انجمن حجتیه است و برای نمونه به همین سادگی یک نتیجه گیری کودکانه انجام میدهید چه انتظاری دارید که دیگر سخنان شما حتی اگر واقعا منطقی باشد مورد قبول مردم قرار گیرد .؟؟؟

  • مهدی says:

    اقای مداحی بی دینی تا کجا؟فردای قیامت جلوی خادمان امام عصر جوابی نخواهی داشت.فکرمیکنم همه متوجه شدند که شما با لفاظی داری به نوکران واقعی امام عصر تهمت و افترا میزنی.جنایتی کردند مدرک رو کن.بی دینی کردند مدرک رو کن.خلاف انقلاب و امام خمینی عمل کردن مدرک واقعی رو کن نه از روی مقاله ها و نظریات دیگران.از روی اسناد .مثلا انجمنی ها استفتاهای علمای بزرگ رو مبنی بر عملکرد درست خود ارایه میدهند شما اگر درست میگی استفتا از علمای تراز اول شیعه بیار مبنی بر نادرستی انجمن حجتیه.

  • ح.الف says:

    به نام خداو با یاد ولیش مهدی علیه السلام
    الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ(الزمر/۱۸)
    همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.
    با سلام به همه حق پویان و حق جویان گرامی
    از آنجایی که برادر گرامی جناب آقای حسین مداحی, پس از ذکر تجربه ای شخصی, اقدام به انتشار مطلبی تکراری راجع به انجمن حجتیه نمودند, این بنده کمترین, بر آن شدم تا, پس از ایراد پاسخ های پر مغز و محتوای دوستان, بر حسب تکلیف مطالبی چند را عرض نمایم. از خداوند منان خواستارم تا این کمترین را در حصن حصین و بی بدیل خویش,یعنی ولایت وجود یکتا و بی مثال قطب عالم ممکنات, حضرت حجت بن الحسن المهدی و آباء طاهرینش جمیعاً علیهم السلام قرار دهد, تا خدای ناکرده دامانم به گناه تهمت و افترا و تمسخر بر بنده ای از بندگانش آلوده نگردد.
    اما راجع به مطلب ایشان که ذکر تجربه ای شخصی از دیدار با یک انجمنی و بررسی برخی ویژگی های شخصی ایشان و سایر دوستانشان است، امام صادق علیه السلام فرموده اند:
    رحم الله من أحیا امرنا
    خداوند رحمت نماید, کسی که امر ما را زنده دارد.
    حقیقتاً باید دستان پرتلاش خادمان به راه ولایت را بوسید, و از خداوند درخواست نمود افرادی را که با گذاشتن و صرف وقت و هزینه, به زنده نگاه داشتن این تحفه بی بدیل الهی می پردازند, چه از لحاظ کمیت و چه از لحاظ کیفیت بیشتر نماید, خداوند شاهد است که آنطور که بنده به یاد دارم, تا قبل از فعالیت های شخص مزبور که جناب مداحی ایشان را ح.ح نام برده اند, صحبتی از خطابه غدیر و یا پیام غدیر نبود, و چه بسا بسیاری از شیعیان حتی از وجود خطابه روز غدیر نیز اطلاع نداشتند و آنانی هم که اطلاع داشتند آنچنان در چند و چون پیام های این خطابه و در فکر ترویج آن نبودند, اما تلاش های شبانه روزی و خالصانه این مرد و دوستانش, بار دیگر خاطره سالهای نزدیک مبارزه انجمن با بهائیت پلید را زنده کرد و نشان داد که چگونه وجود مقدس صاحب الزمان علیه السلام بوسیله دستانی ظریف اما پرتوان چون این بزرگ مردان, کارهای دشوار را سهل ساخته و غیر ممکن ها را به محدوده ممکنات در می¬آورد, بدون شک اگر امروز در رسانه ها حرفی از خطابه غدیر و پیام آن است و اگر برنامه ای علمی و فرهنگی در ارتباط با این پیام جاودانه حضرت رسول صلوات الله علیه و آله ساخته و پرداخته میشود, مرهون تلاش های شخص مزبور و دوستانش است.
    جناب مداحی! دوست بزرگوار! شما را نشاید که به شخصی که به تأیید خود شما در نوشته تان, معتقد به ولایت امیر مومنان و مروج فرهنگ ولائی غدیر بوده و نهایتاً به استناد به حدیث مذکور, مورد رحمت و غفران امام صادق علیه السلام است, نسبت ناروا و انحراف دهید. این بنده هرگز در سدد زیر سوال بردن افراد و نهادهای اسلامی نیستم, اما براستی, آیا می توان آنچه که این شخص انجام داده را با بسیاری از برنامه ها و همایش های پر هزینه و پرخرج آنها که در راستای احیاء فرهنگ اهلبیت اجرا میشود مقایسه نمود؟ خود انصاف دهید!!
    اگر اینگونه خدمت و اخلاص موجب نشود که افراد به نیکی یاد شوند و راهشان مقبول واقع شود (و بر عکس، امثال جنابعالی نتیج? غلط بگیرند و آنها را به انحراف متهم سازند)، دیگر هیچ عملی که قابل تحسین و نمایانگر ارزش انسانها باشد وجود نخواهد داشت! و هیچ سخن و راه حقی موجود نخواهد بود.
    شما را دعوت به تفکر می نمایم.
    ضمن اینکه تمامی ویژگی هایی که شما نسبت به شخص مزبور ذکر فرمودید, از ویژگی ها و نشانه های مومنان واقعی و عمل گرا در دین است نه مومنانی که صرفاً در میدان صحبت و حرف، در صدر قرار دارند, و نهایتاً اینکه به غایت تأسف و تأثر باید بگویم قضاوت شخصی شما راجع به ایشان با تمام ویژگی های کم نظیری که ذکر فرمودید, تحت تأثیر برچسبی سیاسی، به نام حجتیه قرار گرفته, و با دستان خود شما و کاملاً دانسته, نمی گویم مغرضانه، بلکه می گویم کاملاً دانسته و عالمانه, مخدوش گشت, که این خود نیز از اعتبار علمی و انسانی مقاله شما کاسته و بعید نیست موجب دل آزرده گشتن امام عصر (عج) و چه بسا همه حق جویان گردد.
    خود و شما را به این توصیه خداوند در قرآن مجید فرا می خوانم:
    وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ(البقرة/۴۲)
    و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه می‌دانید کتمان نکنید!
    قسمتی از صحبت های شما دوست بزرگوار به بررسی تاریخچه انجمن گذشت! که برخی از نکات آن چنین است:
    ۱٫ ذکر اساسنامه انجمن و قید فعالیت در چارچوب قوانین دولت!
    ۲٫ کم اهمیت جلوه دادن تأیید مراجع و علما در ارتباط با انجمن و فعالیت های آن!
    ۳٫ همکاری انجمن با ساواک
    ۴٫ برگزاری جشن در نیمه شعبان سال ۱۳۵۷
    ۵٫ عدم حضور انجمن و اعضای آن در حرکت های انقلاب
    ۶٫ تکیه به سخن حضرت امام و تأکید بر بی پایه ترین افترا بر ضد انجمن مبنی بر ترویج فساد و معصیت.
    خدا می¬داند که با خواندن این قسم شبهات دیگر خنده ام میگیرد و همچون گذشته افسوس نمی خورم که چرا برخی نمی خواهند به دنبال حقیقت روند.
    خیلی خلاصه:
    ۱٫ در موضوع اساسنامه باید گفت که انجمن یک موسسه خیریه بوده و قید این مسئله – عدم دخالت در سیاست- برای آن نقصی نیست. در اساسنامه هر موسسه ای چنین بوده که اگر این بند را نمی آوردند به آنها اجاز? فعالیت نمی دادند. قید این مطلب علاوه بر اینکه یک تاکتیک بوده، به منزل? جدایی دین از سیاست نیست. همین حالا هم بسیاری از نهادهای فرهنگی همچون سازمان ملی جوانان و غیره در اساسنامه آن این مطلب قید شده، یا ارتش نباید در سیاست دخالت کند؛ آیا به معنای جدا بودن دین از سیاست است.
    ۲٫ همه مراجع عظام تقلید, فعالیت انجمن را تأیید نموده و آن را مرضی حضرت ولیعصر خوانده اند, ضمن این که شخصیت برجسته مؤسس انجمن، مرحوم آیت الله حلبی را با عالی ترین توصیفات ستوده اند و آنقدر حجم این استفتائات و صراحت کلامشان واضح است که جای شک و شبهه ای باقی نمی¬گذارد و مشخص میسازد که تأیید علمای عظام به قول دوست عزیز جناب مداحی تحت تأثیر سوالات جهت دار نبوده.
    ۳٫ نامه های کشف شده از ساواک در راستای انجمن و خطری که رژیم تبهکار پهلوی از فعالیت این مجموعه احساس میکرده و همچنین دستگیری مقطعی بسیاری از فعالان آن قبل از انقلاب نیز باید بر طبق فرمایشات سناریوی تکرای برخی که این بار جناب مداحی زحمت انتشار آن را تقبل کردند, نشانه همکاری انجمن با ساواک باشد!!!
    ۴٫ دروغی شاخدار و غیر قابل توجیه و تکراری, برگزاری جشن در نیمه شعبان ۱۳۵۷, حال آنکه مرحوم حلبی رحمةالله علیه صراحتاً در جمع مسئولان انجمن شهرستان ها اعلام داشتندکه نه تنها حق برگزاری جشن را ندارند, بلکه حتی نباید در جشنی به این منظور شرکت کنند, زیرا این دستور مرجعیت و فقاهت (منظور شخص حضرت امام رحمة الله علیه) است (سند معتبر آن در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است).
    ۵٫ همانطور که دوستان در قسمت کامنت مطلب جناب آقای مداحی ذکر نمودند, در تاریخ اول فروردین سال ۵۸ مرحوم حلبی با مرقوم داشتن نامه ای خطاب به مسئولان انجمن ایشان را ترغیب به حضور در رفراندوم پیشنهاد شده از سوی حضرت امام نموده و این مسئله را موجب پایداری و استحکام نظام نوپای اسلامی دانستند.
    ۶٫ در مورد کلام حضرت امام, دوستان مطالبی را فرمودند, اما سوال اینجاست, حضرت امام برای گروهی که ذکر فرمودند, نشانه ای قرار دادند و آن هم این بود که این مجموعه قصد ترویج فساد و معصیت را دارند, حال سوال اینجاست, آیا این مجموعه انجمن حجتیه با آن سوابق درخشان و نیروهای مخلص و ولایی خویش مورد خطاب حضرت امام بود؟
    اگر نبوده ، وای بر کسانی که این برچسب را بر پیشانی انجمن چسباندند, زیرا با این فرض تمامی مراجع تقلید منجمله شخص شخیص حضرت امام زیر سوال میروند که چرا در طول مدت بیست و پنج سال حیات این انجمن در حکومت پهلوی از مجموعه ای حمایت نمودند که ترویج معصیت می نموده؟ و یا با رژیم پهلوی همکاری صمیمانه داشته!
    و در این بین, مضحک ترین سخن این است که رویکرد انجمن پس از بیست و پنج سال فعالیت درخشان در قبل از انقلاب دفعتاً تغییر کرده, و آنها به یکباره دست از دعوت به امام زمان و مبارزه با بهائیت برداشتند!
    چقدر نابخردانه است بگوییم آن زمان که کاباره ها و مشروب خانه ها در دسترس عموم مردم بودند, اینان به ترویج نام امام عصر و معارف او می پرداختند (به تأیید مراجع زمان) و حال که به یکباره همه مراکز فساد جمع آوری شد, خانه های ایشان, خانه های فساد شد!
    آیا یک انسان آزاده نیست که بپرسد اگر قصد اینان ترویج فساد بود چرا در طی بیست و پنج سال حیاتشان در دوران پهلوی خائن که شرایط کاملاً مهیا بود دست به این اقدام نزدند؟ و گذاشتند درست برای زمانی که حکومتی با میزان و طراز اسلامی به رأس کار آمد؟
    جدای از بررسی تحقیقی, دوست عزیز جناب مداحی! آیا این مسئله با عقل شما سازگار است؟
    فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصَارِ…

    ضمن این که باید بگویم متأسفانه تناقضاتی در بیانات جناب مداحی وجود دارد که بنده به ذکر برخی اکتفا می نمایم:
    ۱٫ “و متأسفانه بر اساس این تفکر در اوج مبارزات انقلاب اسلامی چه در زمان طاغوت و چه در زمان ۸ سال جنگ تحمیلی در کنار انقلاب اسلامی ایران و امام راحل نبودند…” (متن مقاله)
    در پاسخ به کامنت ۱۸ “قاضی” مورخه ۲۶ آذر ۱۳۹۰ در ساعت ۱۴ دقیقه بامداد:
    شماره ۴ :
    “تا سال ۶۲ انجمن با فاصله هایی که با تفکر انقلابی امام خمینی رحمت الله علیه داشتند در کنار امام و انقلاب بودند, خط سیاسی انجمن و امام از سال ۶۲ به بعد جدا شد. ( دقت فرمایید)”
    ۲٫ ایشان در حالی که در فراز های مختلف از بیانات خویش مدعی است بر اساس مستندات سخن می¬گوید, در مقامی می فرماید:
    “از بزرگ تا کوچک انجمن و انجمنی به مسلمانان فلسطین میگوید مفت خور!
    (پاسخ به کامنت ۲۷ در ۳۰ آذر ۱۴:۲۴)
    با عرض معذرت, اما خدا را شکر معنای مستند سخن گفتن را نیز دریافتیم!
    ۳٫ غافل نشویم که ایشان از تکنیک هایی بسیار قدیمی برای منحرف کردن اذهان خوانندگان استفاده نموده اند که حقیقتاً خارج از انصاف و خرد است!
    برای مثال در باره شخصی به نام “العبد” که در کامنت ۳۵ به توهین وی (اجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب. به کوه آواز خوش ده تا خوش آید)، توهین لفظی نموده، بلافاصله می¬گوید:
    “دوستان عزیز! توجه داشته باشند: این است تفکر انجمن و انجمنی”
    حال سوال بنده این است که جناب مداحی آیا خداوند شما را به علم الغیب مخصوص گردانیده؟ و آیا اگر خیر چرا این شخص را انجمنی پنداشتید و همه سخن های محترمانه قبل را با این یک کامنت زیر سوال بردید؟
    آیا جای تأسف ندارد؟
    ۴٫ ایشان در حالی که در چند قسمت میگویند: که شخص عماد الدین باقی (نویسنده کتاب حزب قاعدین زمان) را قبول نداشته و ندارند و مطالب او برایش قابلیت استناد ندارد, بازهم در اصل مقاله تمامی مطالبشان عین همان شبهاتی است که شخص باقی در کتابش مطرح کرده است و این دو با هم جمع نمیشود.
    اگر چه برای مشخص نمودن چهره واقعی هر کسی ذکر یک تناقض در گفته هایش کفایت می کند، اما این چهار مورد را به حضور جناب مداحی تقدیم نمودیم, تا خودشان دیده و قضاوت نمایند.
    کلام آخر اینکه گفتنی های لازم در کامنت های قبلی گفته شده و برای کسی که قلبش ختم نخورده باشد کافی است،
    بر سیه دل چه سود خواندن وعظ
    نرود میخ آهنین بر سنگ
    ولی من ضعیف هم به عنوان یک جوان مسلمان خواستم در این روشنگری سهیم باشم. والسلام علی عباد الله الصالحین.

    مطلب ذکر شده در وبلاگ شخصی نویسنده کامنت به آدرس :
    http://mahdi-e-montazar.mihanblog.com/

    —–


    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :

     

    اجرکم عند الله

  • ناشناس says:

    خشک آمد کشتگاه من

    در جوار کشت همسایه.

    گرچه می گویند: “می گریند روی ساحل نزدیک

    سوگواران در میان سوگواران.”

    قاصد روزان ابری، داروگ ! کی می رسدباران؟

    بر بساطی که بساطی نیست

    در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست

    و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد

    -چون دل یاران که در هجران یاران-

    قاصد روزان ابری ، داروگ ! کی می رسدباران؟(١)

  • says:

    سلام اگر میشه توضیحی در مورد اینکه میگن شما کارهای ناشایستی انجام میدید تا امام زمان ظهور کنه چیهتوضیح کاملی برام ایمیل کنید تشکر

  • محمد says:
    پنجشنبه, ۱۵م دی ۱۳۹۰ at ۰۹:۵۸
    سلام جناب مداحی
    یعنی از نظر شما انجمن حجتیه و یهودیت قابل قیاسند؟
    یعنی کسانیکه عمر خود را در راه دفاع از امام زمان صرف کرده اند مانند یهودیت هستند؟
    یعنی ریاکارند ؟
    آیا مقابل خود حضرت هم چنین چیزهائی را حاضرید بگوئید ؟
    آیا می دانید تمامی مراجع (زمان فعالیت) حتی شخص حضرت امام انجمن و شخص مرحوم حلبی را تایید نموده اند؟
    آیا روز قیامت در پیشگاه خدا و حضرت رسول می توانید فقط پاسخ گوی فقط من باشید ؟
    اگر فرض محال کنیم که انجمن انتقادی دارد رواست که این چنین بر او بتازیم و ویرانش کنیم ؟
    آیا شخص آیت الله خامنه ای چنین برخوردی با انجمن کرده اند؟
    اگر دم از ولایت فقیه می زنیم بیائید رفتار و گفتارمان را به ایشان نزدیک کنیم !
    برای روشن شدن حقیقت برشما چند وبلاگ را معرفی می نمایم :
    http://www.hamgaman.blogfa.com
    http://www.feghahat.blogfa.com
    http://www.nazar-hojjatieh.com
    http://www.didgah-anjoman.blogfa.com
    —–

    حسین مداحی
     در
    پاسخ نوشت :
    و علیکم السلام . کسی ایشان را با بهود مقایسه نکرد . عرض بنده این بود که ظاهر دلیلی بر قضاوت نمی شود . برادر بزرگوار ! یا شما نمی خواهید متوجه شوید و یا خودتان را به بی توجهی زده اید . من بر اساس اسناد و مدارک صحبت کردم . تائید انجمن حجتیه مربوط به همان سالهاست که عرض کردم . در باب مرحوم آقای حلبی هم نوشتنی ها را در کامنت های قبل نوشته ام و خودم از آثار ایشان مطالعه داشته ام . اینکه ایشان فرد بزرگی بوده اند قابل انکار نیست . عاقبت بخیر شدن مهم است که امیدوارم من و شما هم چنین باشیم . اهانت این بود که بنده فحاشی کنم . من نتیجه ی تحقیقاتم را نوشته ام . اگر اشتباه است که خداوند عاقبت ما را بخیر نماید و اگر درست است خداوند از خطایشان درگذرد.
    ما کسی را ویران نکردیم . بارها هم عرض شد بر اساس اسناد و مدارک موجود این مطلب نوشته شده است . افرادی در طول انقلاب اسلامی همچون سید عبد الرضا حجازی بوده اند که در ظاهر امر خدمات فراوانی هم داشته اند اما عاقبت ایشان برای نظام و مردم مشخص شد که نمونه ی بارزش مرحوم آقای شریعتمداری بود که علیه حضرت امام قصد کودتا داشت و این یعنی …
    مرحوم آقای منتظری که بزرگترین خیانت را در حق امام خمینی رحمت االله علیه به خرج داد ، در کلام رهبری با یاد خیر نام برده شد . انجمن حجتیه که بنا بر ظواهر امر ، در حال خدمت است و ما هم اهانتی نکردیم . دنیای آزاد یعنی حرف محققانه و مدقانه پذیرفته شود . شما چرا نمی پذیرید ؟
    برادر عزیز حوصله ی من از ادامه دادن این بحث خارج است . گفتنی ها را گفتم . دیگر از پاسخگویی به کامنت ها معذورم .
    التماس دعا