امام سجاد علیه السلام و عمر بن عبدالعزیز

امام سجاد علیه السلام و عمر بن عبدالعزیز
آبان 14, 1402
41 بازدید

در کتاب «بصائر الدرجات» از عبداللّه بن عطاء تمیمی روایت کرده است: روزی در مسجد در محضر امام سجّاد علیه السلام نشسته بودم که عمر بن عبد العزیز از نزد ما عبور کرد. در حالی که کفش هائی به پا داشت که بندهایش از نقره بود، و او [در آن زمان] بذله گوترین [و کم […]

در کتاب «بصائر الدرجات» از عبداللّه بن عطاء تمیمی روایت کرده است: روزی در مسجد در محضر امام سجّاد علیه السلام نشسته بودم که عمر بن عبد العزیز از نزد ما عبور کرد. در حالی که کفش هائی به پا داشت که بندهایش از نقره بود، و او [در آن زمان] بذله گوترین [و کم حیاترین] افراد و عنفوان جوانی بود. پس امام سجّاد علیه السلام نگاهی به او نمودند و سپس فرمودند:

«یَا عَبْدَ اللَّهِ [بْنَ عَطَاءٍ]! أَ تَرَی هَذَا الْمُتْرَفَ؟ إِنَّهُ لَنْ یَمُوتَ حَتَّی یَلِیَ النَّاسَ.»

(ای عبداللّه بن عطاء! این اسراف گر را می بینی؟ او نمی میرد تا این که به مقام فرمانروایی برسد.)

به حضرت عرض کردم: همین مرد فاسق؟ حضرت فرمودند:

«نَعَمْ، فَلَا یَلْبَثُ فِیهِمْ إِلَّا یَسِیراً حَتَّی یَمُوتَ، فَإِذَا [هُوَ] مَاتَ لَعَنَهُ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ اسْتَغْفَرَت لَهُ أَهْلُ الْأَرْضِ.»(1)

(بله، ولی مدّت حکومت او طولانی نخواهد بود تا این که از دنیا برود. و در زمانی که او بمیرد، اهل آسمان او را لعنت می نمایند و اهل زمین برایش طلب آمرزش می کنند.)

 

یادآوری :

عمر فرزند عبد العزیز بن مروان بن الحکم بن أبی العاص بن أمیة بود و مادرش دختر عاصم بن عمر بن الخطاب بود و او را عمر صغیر و عمر ثانی می گفتند. بعد از سلیمان بن عبد الملک، در سال نود و نه هجری قمری طیّ وصیتی که سلیمان بن عبد الملک کرده بود، به حکومت رسید. هنگامی که وصیت نامه سلیمان بن عبد الملک را خواندند نوشته بود: عمر بن عبد العزیز خلیفه است. وقتی یزید بن عبد الملک مضمون وصیت را شنید کلمۀ استرجاع [إنا للّه و إنا إلیه راجعون] را بر زبان جاری نمود ولی مع الوصف اوّلین کسی که با او بیعت کرد، یزید بن عبد الملک بود، سپس سایر مردم با او بیعت کردند. در آن هنگام که وصیت نامه سلیمان بن عبد الملک خوانده می شد، عمر بن عبد العزیز در آخر جمعیت ایستاده بود. سپس مردم به جانب او آمدند و دست و بازوی او را گرفتند و او را به بالای منبر بردند. و اگر چه منبر پنج پله داشت اما عمر بن عبد العزیز بر پله دوّم منبر نشست.

عمر بن عبد العزیز در مدّت کوتاه زمامداریش اصلاحات بسیاری انجام داد و بسیاری از کارگزاران بنی امیه را که به مردم آزارهای فراوانی رسانده بودند را از کار برکنار نمود. و به حاکم مدینه نوشت که ده هزار دینار در بین اولاد حضرت علیّ علیه السلام تقسیم نماید. و همچنین دستور داد که فدک را به اهل بیت رسول اللّه صلی الله علیه واله وسلم برگردانند، بعد از آن که عثمان فدک را ملک طلق مروان کرده بود. او در دوران حکومتش به حسب ظاهر به اهل بیت و آل علیّ صلی الله علیه واله وسلم احسان می کرد و متعرض ایشان نمی شد.

یکی از مهمترین کارهائی که عمر بن عبد العزیز انجام داد، آن بود که لعن و سب به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، در اذان و خطبه هائی که در سراسر بلاد اسلامی خوانده می شد، و معاویه بنای آن را گذاشته بود، و به تبع معاویه بقیه خلفاء هم آن را رواج داده بودند را از میان مردم برداشت. او جسارت به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را ممنوع کرد و فرمان داد به جای جسارت و اهانت به حضرت، آیه مبارکهٔ: (ربنا اغفر لنا و لإخواننا)(2) و آیه کریمۀ: (إنَّ الله یأمر بالعدل و الاحسان)(3) را بخوانند.

در نهایت عمر بن عبد العزیز در ماه رجب سال صد و یک هجری قمری در «دیر سمعان» در نواحی دمشق از دنیا رفت. مدّت خلافت او دو سال و پنج ماه و پنج روز، و مدّت عمر او سی و نه سال بوده است. و قبر او نیز در «دیر سمعان» می باشد. هنگامی که بنی عبّاس به حکومت رسیدند، قبور بنی امیه را نبش کردند، و بقایای اجساد آن ها را سوزاندند ولی متعرض قبر عمر بن عبد العزیز نشدند.(4)

به هر تقدیر به سبب برخی از اصلاحاتی که برای ظاهر سازی، عمر بن عبد العزیز در دوران کوتاه زمامداریش انجام داده است، ممکن است عده ای نسبت به او حسن ظن پیدا نمایند، ولی با توجه به فرمایش امام زین العابدین علیه السلام به خوبی می توان فهمید که او نیز همچون اسلاف خود بوده است، که خلافت را غصب کرده است، و به اهلش باز نگردانده است. و اصلاحاتی که انجام داده است، چیزی جز عوام فریبی نبوده است.

 

1- . بصائر الدرجات، ج1، ص 340.
2- . حشر: آیهٔ 10.
3- . نحل: آیهٔ 90.
4- . تتمة المنتهی، ص147 تا 149.

 

برچسب‌ها:, , ,